آيات (9 ـ 11)
(فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ)
(وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ)
(وَ أَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ)
ترجمه :
9. پس اما يتيم را پس بر او قهر و غلبه نكن.
10. و اما سائل را پس از خود دور نكن و نرنجان.
11. و اما به نعمتهاى پروردگار خود بيان و اظهار فرما[1] .
تفسير :
]اهميّت توجه به يتيمان [
(فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ) ايتام مسلمين به خصوص آنهايى كه پرستار و نانآور ندارند بايد مسلمين كفايت كنند و اينها دل شكستهاند نبايد با آنها تندى و سختگيرى كرد: (إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَةٌ)[2] . ايتام مومنين را اولاد خود فرض كنيد بلكه بيشتر محبت
و مراعات و دلدارى كنيد مبادا رنجش پيدا كنند كه بسا آه آنها خانوادههايى را به باد مىدهد و اين خطاب اگر چه به پيغمبر9 است لكن از باب: «إياکَ أعْنِي و اسْمَعِي يا جارَةُ»[3] است تكليف جميع مكلفين است، و يتيم منحصر به ايتام مسلمين نيست حتى
ايتام كفار را اگر پذيرايى كنيد چه بسا به توسط شما به شرف اسلام مشرف شوند چنانچه اسراى كفار هم در تحت نظر مسلمين به شرف اسلام مشرف مىشوند، و يتيم منحصر به آنها نيست :
لَيسَ الْيَتيمُ يَتيماً مات وَالِدُهُ إنَّ الْيَتِيمَ يَتيمُ الْعِلمِ و الاَْدَبِ[4]
بايد مسلمين جهّال را هدايت كنند و آداب شريعت را به آنها تعليم كنند و آدمهاى بىادب، بىتربيت رذل را مودب كنند.
]نكوهش ردّ سائل[
(وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) رد سائل نكنيد اگر متمكن هستيد كه سوال او را انجام دهيد و اگر متمكن نيستيد يك نحوى عذرخواهى كنيد كه دلش نشكند. بلى، اينهايى كه سائل به كف هستند و كسب خود را گدايى قرار داده با اينكه در باطن متمكّن هستند بايد رد كرد. و سوال هم منحصر به سئوال مال نيست، بلكه اگر مومن حاجتى و گرفتارى دارد و در شدّتى ]= سختى[ هست و از شما تقاضاى انجام حاجت كرد و شما متمكّن هستيد كوتاهى نكنيد.
عبادت به جز خدمت خلق نيست به تسبيح و سجاده و دلق نيست
و از همه مهمتر سوال از مسائل و احكام دين كه واجب است بر علماى اعلام بيان كنند با صورت باز و زبان خوش.
(وَ أَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ) مثل كسانى مباش كه اگر يك بلا و مصيبت به آنها برسد جار بزنند و اعلام كنند و همه جا ذكر كنند. اما نعمتهاى الهى را پردهپوشى كنند و مخفى نمايند احدى مطلع نشود، به خصوص نعمتهايى كه خداوند به رسولش عنايت فرموده كه واجب است بر مسلمين معرفت به شئونات آن حضرت پيدا كنند كه بر حضرتش واجب بود به آنها برساند تا معرفت آنها كاملتر گردد.
* * *
تَمَّ تَفسيرُ هَذِهِ السُورَةِ، وَ يَتْلُوهُ تَفسيرُ سُورَةِ الاْنشِراحِ وَ بَقِيَةِ السُّوَرْ
بِعَونِ اللهِ وَ تَوْفِيقِهِ، وَ الْحَمدُ للهِِ. وَ أنا السَّيِّدْ عَبدُالْحُسَينِ الْمَدعُوُّ بِالطَّيِّبِ[5] .
[1] . كسى كه در شبى يا روزى سوره شمس، لَيْل، ضُحى و شرح را زياد بخواند، چيزى در كنار اونخواهد بود مگر اينكه به نفع او شهادت خواهد داد؛ حتى مو، پوست، گوشت، خون، رگها،اعصاب، استخوانها و همه آنچه بر روى زمين است؛ پروردگار متعال نيز مىفرمايد: شهادت شمارا در مورد بندهام پذيرفتم و آن را روا گردانيدم. او را به بهشت هايم ببريد تا هر آنچه كه از آندوست دارد انتخاب كند، و آن جا را بدون منتى از من و تنها از روى لطف و تفضّل من، به او بدهيدو گواراىِ گواراىِ او باشد. ثواب الأعمال: ص153.
[2] . ر.ك: الاعتقادات«صدوق»: ص84؛ مجمع البيان: ج10، ص769؛ زبدة التفاسير: ج7، ص523 والإتقان فى علوم القرآن: ج1، ص179.
[3] . قِران: به هم پيوستن و با هم خواندن.
[4] . ترجمه ديگر: آيا براى تو سينهات را نگشادهايم؟
[5] . و از نعمت پروردگار خويش با مردم سخن گوى. سوره ضُحى: آيه 11.
آیات 9 تا 11
- بازدید: 506