الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةِ
ترجمه :[1]
تفسير :
كه آن نار طلوع مىكند بر افئده و قلوب، چنانچه مىفرمايد: (أُولئِکَ ما يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إِلّاَ النّارَ)[2] و مىفرمايد: (إِنَّما يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً)[3] و مىفرمايد: (يُصَبُّ
مِنْ فَوْقِ رُوُسِهِمُ الْحَمِيمُ * يُصْهَرُ بِهِ ما فِى بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ)[4] و مىفرمايد: (وَ سُقُوا ماءً
حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ)[5] و غير اينها از آيات.
سوال :
انسان چيزى را كه مىخورد يا شرب مىكند وارد معده مىشود ربطى به فواد و قلب ندارد، چرا مىفرمايد: (الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةِ)؟.
جواب:
دو قسم آتش داريم: يكى جسميت آتشى، مثل زَقُّوم، حميم، غسّاق كه اينها وارد معده مىشوند، لذا مىفرمايد در آيات مذكوره: (ما فِى بُطُونِهِمْ)[6] ] و[ (فَقَطَّعَ
أمْعَاءَهُم)[7] يك قسم تنفس است كه اينها ميانه آتش هر چه نفس مىكشند شعله
آتش داخل قلب مىشود، لذا مىفرمايد: (الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةِ) و بسيارى از معاصى، معاصى قلبيه است، مثل كفر و شرك و ضلالت و حب و بغض و عداوت و كِبْر و ساير صفات قلبيه و اخلاق رذيله و عقايد باطله و هواهاى نفسانيه. بايد قلب آنها را بسوزاند، چنانچه هر عضوى از اعضا هر معصيتى از آن صادر شده، عذابش متوجه به همان عضو مىشود. چشم خيانت كرد او معذّب مىشود. گوش، دست يا پوست بدن ]خيانت[ كرد، شكم حرام خورد و هكذا زبان معصيت كرد، هر معصيتى عذاب خاصى دارد.
اشكال :
حكماى امروزه مركز علم و عقل و صفات را دماغ مىدانند كه مغز باشد و آيات و اخبار مركز را قلب مىدانند؟
جواب :
اينكه انسان علاوه از روح نباتى كه در نباتات هست دو روح دارد: يكى، روح حيوانى كه در حيوانات به تفاوت درجات هست، حتى مورچه و پشه كه مورچه ذخيره سال خود را در خانههاى خود جمع مىكنند و به فاصله زيادى بوى اشياء را استشمام مىكنند و چشم آنها مىبيند. پشه در هوا خون را در ميانه رگ زير پوست مىبيند كه روى رگ مىنشيند با نيش خود رگ را سوراخ مىكند و قبلاً با خرطوم خود كثافت روى پوست را برطرف مىكند و هكذا ساير حيوانات و حكما غير اين را معتقد نيستند و اين روح مركز توجهش دماغ است و اين مُدركِ جزئيات است و اين صنايع و مخترعات تمام از اين روح است و به تفاوت اشخاص در قوّت و ضعف هست، و يكى روح انسانى كه مجرد است و مُدركِ معنويات است. آن محل توجهش قلب است و آن از عالم بالا افاضه شده به خلاف حيوانى كه از بخار است و تا بخار تمام شد، موت مىرسد.
* * *
[1] . ر.ك: مجمع البيان: ج10، ص819 و بحارالأنوار: ج8، ص278.
[2] . كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرديم كه سراپردههايش آنان را برمىگيرد، و اگر فريادرسىجويند، به آبى چون مس گداخته كه چهرهها را بريان مىكند يارى مىشوند. وه، چه بد شرابى و چهزشت جايگاهى است. سوره كهف: آيه 29.
[3] . ر.ك: مجمع البيان: ج10، ص819؛ تفسير قرطبى: ج20، ص186 و فتح القدير«شوكانى»: ج5،ص494.
[4] . ]گويند :[ «بگيريد او را و در غُل كشيد. آنگاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آنهفتاد گز است وى را در بند كشيد. سوره حاقه: آيات 30 ـ 32.
[5] .ر. ك: تفسير قمى: ج2، ص443؛ مجمع البيان: ج10، ص819 و تفسير صافى: ج5، ص374.
[6] . هربار بخواهند از شدت غم، از آن بيرون روند در آن بازگردانيده مىشوند. سوره حج: آيه 22.
[7] . تفسير سوره هُمزه پايان يافت و بقيه سورهها از سوره فيل تا سوره ناس، ده سوره، باقى ماندهاست. ستايش و شكر مخصوص خداست و درود بر پيامبر و خاندانش. بنده خدا، سيدعبدالحسين طيّب.
آیه 7 «الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الاْفْئِدَةِ»
- بازدید: 511