فِى جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ
ترجمه :[1]
تفسير :
اين خارها را به طناب مىبست و به گردن مىانداخت. جِيد؛ گردن. حَبل؛ طناب است. مَسَد؛ ليف خرما.
و بعضى گفتند: مراد عذاب قيامت اوست كه به گردنش مىاندازند زنجير آهنى مثل حلقه شبيه ليف خرما و او را به جهنم مىكشند[2] . و اين مقدار كافى است در شرح
اين سوره. بپردازيم به سوره توحيد.
[1] . ممكن خودش به حسب خودش نيستى است، يعنى لا اقتضايى است، ولى به خاطر علت خودشموجود است وايسيّت دارد ]ايس يعنى وجود[. عبارت از جناب شيخ الرئيس ابو على سيناست.شرح الأسماء الحسنى: ج1، ص14.
[2] . در حقيقت، او و قبيلهاش، شما را از آنجا كه آنها را نمىبينيد، مىبينند. سوره اعراف: آيه 27.
آیه 5 «فِى جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ»
- بازدید: 479