ذكر أبوالفرج الأصفهاني رواية بسند إسماعيل بن راشد قال: لما أتى عائشة نعي علي أميرالمؤمنين (عليه السلام) تمثلت :
فألقت عصاها واستقر بها النوى .... كما قرعينا بالإياب المسافر
ثم قالت: من قتله؟ فقيل: رجل من مراد،فقالت:
فإن يك نائبا فلقد بغاه .... غلام ليس في فيهالتراب
فقالت لها زينب بنت أم سلمة: العلي تقولين هذا؟ فقالت: إذا نسيت فذكروني، قال: ثم تمثلت:
ما زال إهداء القصائد بيننا حتى تركت كأن قولك فيهم ... باسمالصديق وكثرة الألقاب في كل مجتمع طنين ذباب
عایشه که این اشعار را به پایان رسانید سپس پرسید: قاتل علی کیست؟ گفتند: مردی از قبیله مراد.
عایشه شعری خواند که مضمون آن چنین است:
"او (علی) اگر چه در موقع مرگ از ما دور بود ولی زنده باد جوانی که مژده مرگ او را به ما داد و مسرورمان ساخت. "
گفتار عائشه به گوش زینب دختر ام سلمه رسید بر عائشه اعتراض کرد و گفت:
عائشه! آیا درباره علی این چنین سخن می گویی و خبر کشتن او را برای خود وسیله سرور می دانی؟ العلی تقولین هذا ؟
عائشه به عنوان عذرخواهی گفت: من دیگر فراموش کار شده ام هروقت مطلبی را فراموش کردم تذکر دهید.
بنا به نقل ابوالفرج پس از این گفتگو عائشه در پاسخ زینب شعری بدین مضمون خواند:
"در میان ما نیز معمول بود که دوستان را با القاب و اوصاف فراوان تعریف و تمجید می نمودیم در مدح آنان قصائد و اشعار می سرودیم. ولی آن دوران گذشت و آن زمان سپری شد و دیگر مدح و تعریف تو درباره آنان به صدای مگس می ماند که کوچکترین اثر و سودی ندارد. "
***********************************
منابع :
مقاتل الطالبیین -ثم نعود إلى ذکر خبر مقتله والسبب فیه- ج1 ص55 المؤلف: علی بن الحسین بن محمد بن أحمد بن الهیثم المروانی الأموی القرشی، أبو الفرج الأصفهانی (المتوفى: 356هـ) المحقق: السید أحمد صقر الناشر: دار المعرفة، بیروت عدد الأجزاء: 1
تاريخ الطبري ج5 ص150 المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، (صلة تاريخ الطبري لعريب بن سعد القرطبي، المتوفى: 369هـ)، الناشر: دار التراث - بيروت، الطبعة: الثانية - 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11.