در آفتاب نباشی رُباب حداقل

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در آفتاب نباشی رُباب حداقل
نمی خورد به لبت آفتاب حداقل

دو روزی است که نانی نخورده ای اصلاً
کمی بزن لب خود را به آب حداقل

چقدر گریه و گریه، بس است خسته شدی
عروس فاطمه قدری بخواب حداقل

تو یک تنه همه را تا فرات می بردی
اگر نبود به دستت طناب حداقل

تو را مجال ندادند قرص ماهت را
به صورتش بزنی یک نقاب حداقل

لب حسین خودش می کشد تو را در طشت
مکن نگاه به ظرف ش.ر.ا.ب حداقل

چقدر آب شدی و چقدر پیر شدی
در آفتاب مشین ای رباب حداقل

شاعر : علی اکبر لطیفیان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page