یکی دیگر از موجبات محبت، تناسب و سنخیت درونی و روحی است که در بسیار کسان به چشم می خورد. گاه دیده می شود که در برخورد اولیه با فردی دلباخته او می شویم، بدون آن که هیچ سابقه ذهنی و علت ظاهری در آن دخالت داشته باشد، و این خود نشانی آشکار بر نوعی الفت روحی و معنوی است که منشا آن دلباختگی و جذبه می شود. این سنخیت روحی و درونی در احادیث و روایات ما نسبت به امامان بزرگوار سلام الله علیهم، چنین بیان شده است: پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «الارواح جنود مجنده فما تعارف منها ائتلف وما تناکر منها اختلف» (۴۸).
ارواح انسانها همچون لشکریانی آماده وصف آرائی شده می باشند. آن دسته از آنها که میانشان معارفه و آشنایی بوده، ائتلاف و دوستی دارند و آنهائی که یک دیگر را نمی شناختند، جدا و دور از یک دیگرند.!!! «عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال: ان الله خلقنا من علیین و خلق ارواحنا من فوق ذلک و خلق ارواح شیعتنا من علیین و خلق اجسادهم من دون ذلک، فمن اجل ذلک القرابه بیننا و بینهم وقلوبهم تحن الینا» (۴۹).
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند متعال ما را از عوالم علیین آفرید و ارواح ما را از عالمی بالاتر از آن خلق نمود و ارواح شیعیان ما را از عالم علیین و اجساد آنان را از عالمی ما دون آن خلق نموده است. و از اینجا است آن قرابت و نزدیکی میان ما و آنان، که قلوبشان به سوی ما میل پیدا می کند. و پر واضح است که به سبب همین سنخیت در اساس خلقت، قلوب مبارک آنان نیز نسبت به شیعیانشان کشش و جذبه دارد، و در این داستان عشق نیز چون دیگر داستانهای پر شور آن، هرگز محبت یک طرفه نیست:
عشق یکسان می نوازد عاشق و معشوق را * * * این عمل از شمع و از پروانه محسوس است و بس
بنابر آنچه گفته شد، این حبل المتین محبت که ریشه در اساس خلقت و همرنگی در فطرت دارد، چونان ریسمانی محکم و ناگسستنی، میان امامان پاک (علیهم السلام) و شیعیان پاکباخته اتصالی همیشگی می دهد و ناز اینان را به نیاز آنان پیوند می بخشد. و نشانه هایی از این ناز و نیاز و جذب و انجذاب را در میان بسیاری از احادیث، به وضوح می توان یافت: «عن مسعده بن الیسع قال: قلت لابی عبد الله جعفر بن محمد (علیه السلام): انی و الله لاحبک. فاطرق ثم رفع راسه فقال: صدقت یا ابا بشر سل قلبک عما لک فی قلبی من حبک. فقد اعلمنی قلبی عما لی فی قلبک» (۵۰).
مسعده بن الیسع گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: به خدا قسم شما را دوست می دارم. حضرت مقداری سرشان را پائین انداختند و پس از لحظاتی سرشان را بلند کردند. (که این حالت حضرت، خود لطفی دارد. و گویا سیری در عوالم دیگر نموده و او را دیده اند. )بعد فرمودند: از قلب خود بپرس که دل من نسبت به محبت تو چگونه است؟ [جانا سخن از زبان ما می گوئی] زیرا همانا دل من از محبت من در قلب تو خبر داده. تو ای ابا بشر! در اظهار محبتت از زبان ما سخن گفتی! اکنون که ما مروری به عالم درون خویش نمودیم، در قلبمان نشان صداقت تو در اظهار ارادت و محبتت را یافتیم. ما شما را دوست می داریم و شما به ما عشق می ورزید. آری، بهترین نشان عشق و محبت پایاپای، نوعی سنخیت و اشتراک در پایه های این بنای رفیع است و هر چه این سنخیت کمتر باشد، احساس محبت ضعیف تر می گردد.
و از آنجا که ائمه ما سلام الله علیهم پاک و منزه و معصوم هستند، در این داستان تنها ارتکاب گناه از جانب شیعیان، موجب بعد و دوری آنان از ائمه و امام عصر (علیهم السلام) و حضرت زهرا سلام الله علیها می گردد، و الا از آن جانب جز شوق و مهر و لطف، چیزی سر نمی زند. و همچنین، حرکت به سوی بندگی خدا و کوشش در کسب درجات ورع و تقوا، سنخیت ما را بیشتر نموده، بر قوت و استحکام این ریسمان خداوندی می افزاید. و شاید خود بارها آزموده باشید، که اگر نیمه شبی در دل سحر با محبوب بی نیاز خویش خلوتی داشته اید و تسبیح و تقدیس و عرض نیازی نموده اید، با تمام وجود، عنایات کریمانه او را دریافته اید و از صمیم قلب احساس کرده اید که این بار مولای محبوبتان امام زمان (علیه السلام) را بیشتر دوست می دارید و با او سنخیت بیشتری یافته اید.
و این همان محبت است که باعث قدس و پاکی می شود. و پاکی و قدس نیز مشروط بر آن که از طریق راهنمائی ائمه اطهار (علیهم السلام) باشد، مزید محبت را سبب خواهد شد، و این همه، از همسانی و ائتلاف ارواح ما با آن ذوات پاک و مقدس سرچشمه می گیرد. و همین مشابهت در اصل آفرینش و خصوصیات فطری و روحی، انجذاب و کشش به سوی آنان را ایجاد می کند. و هر چه، قرب و نزدیکی بیشتر باشد، این دوستی و سنخیت عمیق تر است. و لذا می بینیم که میان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیه السلام) نهایت علاقه و دوستی وجود دارد، تا آنجا که قرآن کریم، علی (علیه السلام) را نفس پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی می کند (۵۱).
و این به خاطر اشتقاق نور وجود علی (علیه السلام)، از نور پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) است، آن چنان که خود امام عصر ارواحنا فداه آن هنگام که در سرداب مطهر با خدایش به راز و نیاز وسوز و گداز می پردازد، شیعیان سوخته و دلباخته خود را بقیه گل خویش می خواند، که اگر چنین نبود، دلباختگی و عشق به آستان مقدس ایشان معنائی نداشت.
پاورقی :
(۴۸) المحجه البیضاء ۱۵:۸.
(۴۹) اصول کافی ۳۸۹:۱ ح ۱.
(۵۰) اصول کافی ۶۵۲:۲ ح ۳.
(۵۱) در قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۶۱ آمده است: «فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل». پس بگو بیائید بخوانیم پسرانمان را و پسرانتان را و خودمان را و خودتان را و زنانمان را و زنانتان را سپس مباهله کنیم. در احادیث شیعه و عامه چنین آمده که در اجرای این فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، در مقابله با نصارای نجران همراه خود علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و حسنین (علیهما السلام) را آورد. یعنی مقصود از پسران حسنین (علیهما السلام) و از زنان فاطمه (علیها السلام) و از انفس، علی (علیه السلام) است.
سنخیت درونی و روحی
- بازدید: 604