شش ماه در مسجد مقدس جمکران ماند تا امام زمان (علیه السلام) را ملاقات کرد

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

سید عبدالرحیم خادم مسجد مقدس جمکران نقل می کند که در سال ۱۳۲۳ که مرض وبا شایع شده بود روزی به مسجد مقدس جمکران رفتم، دیدم مرد غریبی در مسجد نشسته و حال توجه خوبی دارد، از او پرسیدم تو که هستی و چه می کنی؟
گفت: اهل تهرانم و اسمم علی اکبر و کاسبم، چون به مردم نسیه می دادم و آنها دچار مرض وبا شدند و مردند تمام اموال من از بین رفت و من ناچار به مسجد مقدس جمکران آمده ام شاید حضرت حجه بن الحسن (ع) نظر لطفی به من بفرماید.
این شخص سه ماه در مسجد مقدس جمکران ماند و گرسنگی و عبادت صبر کرد، پس از این مدت یک روز به من گفت قدری کارم اصلاح شده، می خواهم به کربلا بروم و پیاده به کربلا رفت، پس از شش ماه برگشت و گفت: برایم معلوم شد که باید کارم در مسجد مقدس جمکران درست شود.
باری، این دفعه هم سه ماه ماند و مشغول عبادت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود.
روز ششم ماه مبارک رمضان ۱۳۲۳ وقتی می خواست به طرف قم و تهران برود و می گفت حاجتم برآورده شده است من از او تقاضا کردم که شب را به منزل ما بیاید و فردای آن روز به تهران برود، قبول کرد.
شب که در منزل نشسته بودیم و من با اصرار از او تقاضا می کردم که قضیه خود را برای من بگوید، گفت چون تو مدتهاست به من محبت کرده ای و خادم مسجد جمکرانی، تنها برای تو از این قضیه را نقل می کنم.
در مدتی که من در مسجد مقدس جمکران بودم که با یکی از اهالی ده جمکران قرار گذاشته بودم که هر روز یک نان برای من بیاورد و من پولش را یکجا به او بدهم، یک روز به ده جمکران رفتم که نان بگیرم، آن شخص به من گفت که دیگر به تو نان نمی دهم چون حسابت زیاد شده است.
مدتی من چیزی نداشتم که بخورم، حتی یک روز از گرسنگی مقداری از این علفهایی که کنار جوی آب بیرون آمده بود خوردم، کم کم مریض شدم، شبی در یکی از حجرات مسجد مقدس جمکران احساس کردم که دیگر قدرت بر حرکت ندارم، ولی نصفه های شب بود که از پنجره طرف (کوه دو برادران) دیدم نور عجیبی ساطع است و این نور به قدری وسیع بود که تمام آن کوه با عظمت را روشن نموده و این نور همچنان شدت کرد تا آنکه من ناگهان متوجه شدم که کسی پشت در حجره ام ایستاد و آن نور از اوست.
من هر طور بود برخاستم و در را باز کردم، دیدم سیدی با عظمت و جلالت عجیبی وارد اطاق شد و سلام کرد، من جواب دادم و ابهت او مرا گرفت که نتوانستم چیزی بگویم، ولی من متوجه شدم که او حضرت بقیه الله ارواحنا فداه است.
آن حضرت به من فرمودند چون تو متوسل به حضرت فاطمه زهرا شده ای جده ام حضرت صدیقه کبرا (علیها السلام) شفیعه شده اند نزد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آن حضرت به من حواله فرموده اند که من حاجتت را بدهم و سپس فرمود هر چه زودتر حرکت کن و به وطنت برگرد که زن و بچه ات منتظرت می باشند و به آنها سخت می گذرد و در آنجا کارت اصلاح شده است.
گفتم: آقا خادم مسجد چشمش نابینا شده، اگر ممکن است او را شفا بدهید.
فرمودند: نه، صلاح او در این است که او نابینا باشد، سپس به من فرمودند: بیا با هم به مسجد برویم و نماز بخوانیم.
گفتم: چشم قربانت گردم، و با آن حضرت حرکت کردیم و به طرف مسجد رفتیم، تا آنکه به لب چاهی که دم در مسجد است رسیدیم.
(البته آن زمانها چاهی دم در مسجد کنده بودند که مردم نامه های خود را در آن می ریختند).
شخصی از چاه بیرون آمد و حضرت به او کلماتی فرمودند که من نفهمیدم چه گفتند.
بعد شخصی از داخل مسجد بیرون آمد و ظرف آبی در دستش بود و آن را به آن حضرت داد، آقا با آن آب وضو گرفتند و بقیه آب را به من دادند و فرمودند تو هم با این آب وضو بگیر، من هم اطاعت کردم و با آن آب وضو گرفتم. سپس با آن حضرت داخل مسجد شدیم.
ضمنا به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه عرض کردم شما چه وقت ظهور می کنید؟ آن حضرت با تغییر به من فرمودند تو را نمی رسد که از این سوالها بکنی.
گفتم: آقا من می خواهم از یاران شما باشم، فرمودند: هستی ولی تو را نمی رسد که از این گونه مطالب سوال کنی.
پس از این دو سوال ناگهان دیدم حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در مسجد تشریف ندارند و از نظرم غائب شدند، ولی صدای آن حضرت را می شنیدم که می فرمودند اهل و عیالت منتظرت می باشند، زود برو، ضمنا او می گفت زن من علویه است. (۵۹)
حقیر عرص می کنم برادر و خواهر گرانقدر تو که عاشق دیدار یگانه منجی عالم بشریت بقیه الله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه هستی پس باید رنج و زحمت بیشتر بکشید که به قول شاعر:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود * * * مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
از چند بار مسجد مقدس جمکران قم آمدن خسته نشوید، از این مرد خدا یاد بگیریم شش ماه در مسجد جمکران می ماند با آن وضع عجیب، آخر محضر مبارک امام زمان در مسجد مقدس جمکران می رسد و مشکلات خود را با دست مبارک آقا حل می کند.

پاورقی :
(۵۹) انوار المشعشعین، صفحه ۲۰۲.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page