ابواسحاق ابراهيم بن اسحاق بن ابى بشر، نام ديگرش ابراهيم عجمى از اصحاب امام هادى عليهالسلام است. از تاريخ ولادت و وفات او اطلاع چندانى در دست نيست. به گفته نجاشى، قاسم بن محمّد همدانى در سال 269 ه. از او روايت شنيده است. بنابراين، وفات او پس از اين تاريخ بوده است. وى تحصيلات ابتدايى خود را در كوفه گذراند و با همبحث صميمى خود، احمد بن عبداللّه كوفى (استاد تلعكبرى)، به استماع حديث پرداخت. پس از آن به بغداد آمد و اندوختههاى خويش را نزد استادان آنجا تكميل كرد و احتمالاً در اواخر عمرش بود كه به نهاوند مراجعت كرد و برخى از احاديث او از طريق ابن ابى هراسه باهلى در نهاوند منتشر شد. وى با اينكه از اصحاب امام هادى عليهالسلام است، ولى به طور مستقيم از آن امام عليهالسلام روايت نكرده است.
در منابع رجالى وى از يك سو، فردى ضعيف و متّهم در دين معرفى شده و از سوى ديگر، داراى كتابهاى زيادى است كه به تصريح نجاشى و شيخ طوسى، از استحكام و اتقان برخوردارند. از اينرو، بعضى تلاش كردهاند تضعيف نهاوندى را دور از واقعيت معرفى كرده و دليل ضعف او را كثرت روايات صادر شده از او، كه نزد ديگران نشاندهنده غلو آنها مىباشد، قلمداد كنند. اما به گفته آنان، حقيقت اين است كه روايات مذكور قابل تأويل بوده و معناى درستى دارند، و شواهد زيادى نيز بر استوارى شخصيت نهاوندى و صحّت روايات او ارائه مىدهند. در اينباره، مرحوم مامقانى بحثهاى مفيدى ارائه داده است. گفتنى است «احمرى نهاوندى» مشترك بين دو نفر است.
شيخ طوسى پس از تضعيف نهاوندى، با كمى فاصله، فرد ديگرى را با همين نام در رجال خود توثيق كرده و او را از اصحاب امام هادى عليهالسلام قرار داده است. از قراين موجود نيز استفاده مىشود كه نام مذكور، مشترك بين دو نفر است و بيشتر علماى رجال نيز قايل به تعدّد هستند؛ زيرا از «نهاوندى ثقه»، محمّد بن خالد برقى روايت مىكند، در حالى كه از «نهاوندى مورد بحث» ابوسليمان احمد بن نصر بن سعيد باهلى معروف به «ابن ابى هراسه» نقل حديث مىكند. بنابراين، اظهار نظر برخى از دانشمندان (علاّمه حلّى) درباره اتحاد آن دو و پافشارى بر عدم قبول روايت نهاوندى، حتى در صورت اتحاد، خالى از اشكال نيست. به نظر مىرسد كثرت كتابهايى كه او نوشته و روايتهاى وى در برخى از آثارش همچون كتاب المتعه و نفى ابى ذر حاكى از تشيّع و نشان از سلامت اعتقاد اويند.
نجاشى با اينكه وى را تضعيف كرده، اما افراد جليلالقدرى همچون محمّد بن حسن صفّار، على بن شبل بن اسد (استاد نجاشى) و به ويژه ابواحمد قاسم بن محمّد همدانى وكيل را نام مىبرد كه از او روايت كرده يا نزد وى شاگردى نمودهاند. برخى از اينها نه تنها خود، بلكه ديگران را نيز تشويق مىكردند كه به احاديث نهاوندى اعتماد كنند؛ مانند قاسم بن محمّد همدانى كه در سال 269 ه. شاگرد نهاوندى بود، و على بن حاتم را تشويق به اخذ حديث از نهاوندى نمود. از جمله شاگردان ديگر او، على بن محمّد بندار، محمّد بن احمد بن يحيى و محمّد بن على بن محبوب هستند. برخى از مشايخ روايى او نيز عبداللّه بن حمّاد انصارى، محمّد بن عيسى بن عبيد يقطينى و ابوعبداللّه برقى هستند.
از آثار او، كتاب الصيام، كتاب الدواجن، جواهر الاسرار و مقتل الحسين عليهالسلام را مىتوان نام برد. از تأليفات فراوان او به دست مىآيد كه تخصص وى در علم فقه، حديث و تاريخ بوده و با علوم تفسير و ادبيات عرب نيز آشنايى داشته است.
احمرى نهاوندى
- بازدید: 2215