پس از آن که امام حسن مجتبی (ع) در مدینه (به وسیله زهری که معاویه فرستاده بود) به شهادت رسید، معاویه در مراسم حج شرکت کرد، و سپس به مدینه آمد، تصمیم گرفت بالای منبر رود و در حضور اصحاب و مسلمین، به لعن و ناسزاگویی به ساحت مقدس علی (ع) بپردازد.
به او گفته شد که سعد و قاص در مدینه است و به این کار راضی نیست، او را نزد خود حاضر کن و به این کار راضی کن.
معاویه، سعد را نزد خود طلبید و جریان را به او گفت، سعد گفت: اگر در مسجد، علی (ع) را لعن کنی، من از مسجد خارج می شوم، و دیگر به مسجد باز نمی گردم، معاویه از تصمیم خود منصرف شد.
وقتی که پس از مدتی، سعد و قاص از دنیا رفت، معاویه بر بالای منبر، علی (ع) را لعن کرد، و به کارگزارانش دستور داد که آن حضرت را بالای منبر، لعن کنند، آنها دستور معاویه را اجرا نمودند.
ام سلمه (همسر نیک پیامبر(ص)) برای معاویه نامه نوشت که: شما با این کار، خدا و رسولش را لعنت می کنید، زیرا شما وقتی علی (ع) را لعن می کنید، در حقیقت آن کس را که علی (ع) را دوست دارد لعن می کنید، و من گواهی می دهم که خدا و رسولش، علی (ع) را دوست می داشتند، ولی معاویه به سخن ام سلمه، اعتنا نکرد. (226)
226) الغدیر، ج 10، ص 260، العقد الفرید، ج 2، ص 301.