تا صورت پیوند جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
آن قلعه گشاییکه درِ قلعه خیبر
برکند به یک حمله و بگشود، علی بود
آن گُرد سرافراز که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست نیاسود، علی بود
آن شیر دلاور، که برای طمع نفس
بر خوان جهان، پنجه نیالود، علی بود
این کفر نباشد، سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود، علی بود
هم موسِی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود
مسجود ملائککه شد آدم، ز علی شد
آدم چو یکی قبله و مسجود، علی بود
آن عارف سجّاد، که خاک درش از قدر
بر کنگره عرش بیفزود، علی بود
چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
از روییقین در همه موجود، علی بود
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود، علی بود
سرّ دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان
شمس الحق تبریز که بنمود، علی بود
جلالالدین محمّد مولانا (مولوی)
دیوان شمس تبریزی / 176 و شادنامه چهارده معصوم / 109
علی بود
- بازدید: 211