علی آن مصطفی را قرّة العین
علی آن واقف اسرار کونین
بر این نُه طاق، ماهی منجلی نیست
که نور او ز خورشید علی نیست
بدایع جمله در ذات علی بین
جمال حق به مرآت علی بین
علی آیینه ایزدنما بود
جمالش مطلع نور خدا بود
اگر چشم تو از حق جوید آیت
بهین آیت بُوَد شاه ولایت
چو فردا او شفاعتخواه باشد
چه غم گر طاعتیکوتاه باشد؟
ز مهر او طلب کن هرچه خواهی
که مهر او بُوَد مهر الهی
تعالی اللّه، زهی حسن دلارام
که شد پیرایه آغاز و انجام
هنوز از جسم و جان بودی فراغش
که عالم روشنی جست از چراغش
منم کز نیستی تا هست گشتم
ز جام عشق مولی مست گشتم
از این مولی شهان جویای جودند
به درگاهش ملائک در سجودند
بزرگان روز و شب درگه نشینش
که بوسند آستان و آستینش
[488]
شهی کو را بُوَد از قاف تا قاف
به کویش از گدایی می زند لاف
غلامش تاج افریدون نهادست
چو کیوان پای بر گردون نهادست
برو ای دل چو مردان بِهْ آئین
علی گوی و علی جوی و علی بین
به مهر خواجهای بایست دل بست
کز او از آتش دوزخ توان رست
نظمی تبریزی
دیوان نظمی تبریزی / 5
پیرایه آغاز و انجام
- بازدید: 159