ای بلند از پایه قدرت لوای مصطفی
داده دین را سرفرازی در لوای مصطفی
مصطفی محراب و منبر را نهاد از بهر تو
جای آن داریکه بنشینی به جای مصطفی
آمدی با عرش همزانو، چو شد با من عیان
زانویت بالین فرق عرش سای مصطفی
آیه طاها و یاسین ختم بر نام تو گشت
زان که هرگز برنگشتی از وفای مصطفی
زنگ ظلم و بدعت از آیینه گیتی زدود
صیقل تیغ تو و نور و صفای مصطفی
از زبان تیغ آتشبار خود دادی سزا
هر که را در خاطر آمد ناسزای مصطفی
بر تو روشن گشت اسراریکه از نوع بشر
هیچ کس محرم در آن نَبْوَد ورای مصطفی
در مقام بت شکستن چون به پیمان درست
سوی بیت اللّه رفتی از قفای مصطفی
پای قدرت در مقام سروری جایی رسید
کان شرف را در نیابد جز ردای مصطفی
کفر و کین شد زیر دست شرع و دین تا بازویت
یار شد با پنجه معجز نمای مصطفی
راه دین را صرصر تیغت تهیکرد از خسان
تا در آن ره نشکند خاری به پای مصطفی
رو سوی خورشید رأی مصطفیکردی از آن
مطلع نور است رویت همچو رای مصطفی
ماه تابانی بر اوج ملّت خیرالبشر
روشن از رویت بروج دولت اثنی عشر
بند پنجم
- بازدید: 245