در پی سیاست جلوگیری از بیان و نگارش حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله و توسعه کشور گشایی ها در عصر خلیفه دوم ،حکومت مرکزی خود را ناچار از ترویج فرضیه دیگری دید که اینک به تشریح آن می پردازیم.
همزمان با رو آوری لشکریان اسلام به سرزمین های همسایه ، اشتیاق مردمان مناطق فتح شده به شناخت اسلام و تاریخ آن ، روز به روز افزون می شد. در این زمان از اسلام جز تلاوت قرآن و بخشی از سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که ترویج آن برای حکومت مشکلی نمی آفرید ، چیزی باقی نمانده بود و تازه مسلمانان نیز که با اصل اسلام و انبوه گفتارهای پیامبر ااشنایی نداشتند تاکیدی بر شناخت بیشتر دین نمی نمودند و به همان اندکه که می شنیدند ،خرسند می شندند و بدان بسنده می کردند. آن چه خواهان شناسایی بیشتر آن بودند شیوه زندگانی پیامبراسلام صلی الله علیه و آله بازماندگان و افراد خانواده او ،عوامل پیشرفت زود هنگام اسلام ،یاران صمیمی حضرت و دشمنان سرسخت وی بود.
آنان در قرآن می خواندند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مزد رسالت خویش را دوستداری خاندانش معرفی کرده است. قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (681)
نیز شنیده بودند که در رویداد مباهله ، به سبب حضور تنی چند از خانواده آن حضرت برای مراسم نفرین ،مسیحیان از تصمیم خود باز گشتند. برای مردم شناسایی این چند تن بسیار اهمیت داشت. دوست داشتند پیشگامان یاری دهنده پیامبر صلی الله علیه و آله حمزه و ابوطالب و نخستین مرد و زن ایمان آورنده به او علی علیه السلام و خدیجه را بشناسند و در صورت امکان با ایشان ملاقات کنند. نیز می خواستند بدانند آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرزند یا نوادگانی از خود به جای نگذاشته است.
حکومتیان برای این پرسش ها پاسخی نداشتند. زیرا هر پاسخ ،ادامه حکومت آنان ، بلکه مشروعیت آن را دچار تزلزل می کرد چه آن که در پاسخ هر پرسش ،سخن از مردی به میان می آمد که ادعا می کرد حق خلافت از وی ستانده شده است و او کسی نبود جز داماد پیامبر صلی الله علیه و آله پسر عموی او ، علی بن ابی طالب علیه السلام . از همین زمان بود که دو طرح به اجرا در آمد :
681) شوری / 23