دستگیری زن جاسوس

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

 قبل از حرکت سپاه اسلام، به سوی مکه، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بی درنگ دستور داد، راه مدینه و مکه و اطراف را به طور دقیق کنترل کنند و راه مدینه را به خارج قطع کنند؛ تا هیچ کس نه از مدینه خارج گردد و نه از خارج وارد مدینه شود؛ هدف از این دستور این بود که مسلمانان با رعایت اصل استتار وارد مکه شوند و بدون خونریزی مکه را فتح نمایند؛ و مشرکان را قبل از آن که بسیج شوند، غافلگیر نمایند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای این کار مهم، نگهبانانی را مأمور ساخت و حارثه بن نعمان را سرنگهبان و مسؤول تنظیم کار نگهبانان، قرار داد.
حارثه از نگهبانان بازرسی می کرد و یک روز او به همراه رسول خدا نزد آن ها رفت و اوضاع را از آن ها پرسید، آن ها گفتند: ما کسی را ندیدیم که از چشم انداز ما عبور کند، آنان نزدیکی دیگر از نگهبانان به نام حطاب آمده و از او پرسیدند، او گفت: من زن سیاه چهره ای را دیدم که از سرزمین حرّه (نقطه ای نزدیک مدینه) به طرف پایین سرازیر شد و رفت... که آن زن همان ساره بود که ماجرای دستگیری او را در آینده خاطر نشان می سازیم.
جالب این که مسأله استتار به گونه ای دقیق بود که حتی غالب مسلمانان نمی دانستند که این فرمان بسیج برای رفتن به کدام ناحیت است و پس از حرکت فهمیدند که تصمیم بر فتح مکه گرفته شده است و پیامبر به قدری به موضوع مخفی نگهداشتن اسرار جنگی مراقب بود که حتی در این زمینه از خدا استمداد می کرد و عرض می نمود:
اَلّلهُمَّ خُذِ العیونَ عَن قِریش حتّی نَأتیها فِی بَلَدِها؛
خداوندا! چشمهای (یا جاسوسهای) قریشیان را نابینا کن؛ تا آن گاه که در مکه با آن ها روبرو شویم.(888)
ولی با آن همه کنترل، یکی از مسلمین به نام حاطب بن ابی بلتعه در مورد فاش ساختن تصمیم پیامبر لغزش کرد که اینک به ماجرای آن توجه کنید:
حاطب از یاران خوب پیامبر بود و مخلصانه از اسلام دفاع می کرد حتی در جریان رساندن نامه پیامبر به پادشاه مصر (مقوقس) سفیر پیامبر بود، و خود شخصاً با کمال شهامت، نامه را به دربار شاه مصر برد و به شاه داد. پادشاه مصر که مسیحی بود، پس از خواندن نامه پیامبر به حاطب گفت: اگر به راستی محمد پیامبر است، چرا در مورد کسانی که او را آزار می رسانند نفرین نمی کند تا همه به هلاکت برسند؟!
حاطب در پاسخ گفت: مگر عیسی علیه السلام پیامبر خدا نبود، پس چرا در مورد یهودیانی که در صدد کشتن او بودند، نفرین نکرد؟
مقوقس از پاسخ به جای حاطب، خوشوقت شد و گفت: تو شخص دانشمندی هستی و از نزد دانشمندی به اینجا آمده ای.(889)
ولی همین حاطب با آن همه سابقه درخشان در یک جریان سیاسی، لغزش کرد. و محکوم اسلام شد، توضیح این که:
حاطب پس از قبول اسلام، تنها به مدینه مهاجرت کرد و خانواده و اموالش را در مکه گذاشته بود، مشرکان به خانواده حاطب پیشنهاد کردند که برای حاطب نامه بنویسد تا آن ها را از تصمیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آگاه کند. خانواده حاطب برای حفظ جان خود از خطر، نامه ای برای حاطب نوشتند و آن نامه را به ساره دادند تا نامه را به حاطب برساند، ساره یک زن نوازنده بود (و به اصطلاح امروز هنرپیشه بود) و در تردستی و سرعت کار و مخفی کاری تمرین دیده بود. قریش او را مأمور مخفی خود نموده بودند تا به مدینه برود، او نیز به صورت گدایان، به گونه ای که کسی نفهمد وارد مدینه شد(890) و بالاخره حاطب را پیدا کرد و نامه را به او داد و در انتظار جواب نامه ماند و خود نیز می کوشید تا از اوضاع مسلمانان و تصمیم پیامبر آگاه گردد.
حاطب به خاطر این که مشرکان، خانواده او را در مکه نیازارند، برای آن ها نامه کوتاهی نوشت و در آن نامه، آن ها را از تصمیم پیامبر که قصد فتح مکه و جنگ را دارد، آگاه نمود؛ این نامه را با مبلغی پول به ساره داد، تا او مخفیانه نامه را به سران مکه برساند.
حاطب در این جا مرتکب لغزش سیاسی شد و به خاطر خانواده اش، به فاش ساختن یکی از مهم ترین اسرار نظامی پرداخت.
ساره نامه را گرفت و مخفیانه به سوی مکه روانه شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از راه وحی از جریان آگاه گردید، فوراً سه یار رشید خود، علی علیه السلام و زبیر و مقداد را خواست و آن ها را مأمور نمود که سریع، خود را به ساره برسانند، و او را دستگیر نموده ونامه را از او بگیرند. این سه افسر رشید، با شتاب به سوی مکه روانه شدند و در نقطه ای به نام روضه خاخ ساره را دستگیر کردند و بارهای او را دقیقا جستجو کردند ولی نامه را نیافتند، علی علیه السلام به او فرمود: سوگند به خدا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دروغ نمی گوید، نامه نزد تو است آن را به ما برگردان وگرنه مجبوریم تو را وارسی کنیم و آن را پیدا کنیم. به نقل دیگر علی علیه السلام شمشیری را آماده کرد و فرمود: به هر قیمتی که باشد نامه را از تو می گیرم سوگند به خدا اگر نامه را ندهی، گردنت را می زنم. ساره گفت: حال که چنین است، رویت را از من برگردان تا نامه را بیرون آورم، علی علیه السلام روی خود را از او برگرداند، او صورت پوشیده خود را باز کرد، و نامه را از میان گیسوان خود بیرون آورد.
آری، ساره می دانست که اگر علی علیه السلام تصمیم بگیرد، حتما آن را انجام می دهد، ترسید و همان دم نامه کوتاهی را که در میان تاب های گیسوان خود پنهان کرده بود، بیرون آورد و به علی علیه السلام داد (و ساره از حرکت به سوی مکه بازداشت شد).
علی علیه السلام نامه را به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رساند، پیامبر دستور داد، حاطب (نویسنده نامه) را حاضر کردند، به او فرمود: چرا این نامه را نوشته ای؟ او معذرت خواست و اظهار پشیمانی کرد و گفت: حقیقت این است که من از وقتی که مسلمان شدم، به کفر برنگشتم و به شما خیانت ننمودم، و از آن وقتیکه از مکه به مدینه مهاجرت کردم، بیگانگان را به دوستی نگرفتم، ولی نظر به این که هر یک از مهاجران، خویشانی داشتند و خانواده خود را به خویشان خود سپردند، اما من مکه در خویشاوندی نداشتم چنین کمکی به مشرکان بکنم تا خانواده ام را از خطر حفظ کنم.
در همین هنگام بود که آیه آغاز سوره ممتحنه نازل گردید، تا سایر مسلمانان نیز بدانند چنین کاری نکنند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ...؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوستی نگیرید، و با دشمنان طرح دوستی برقرار مسازید؛ چرا که آنها منکر راه شما هستند، پیامبر و شما را از شهر خود بیرون می کنند به جرم این که به پروردگارتان ایمان آورده اید، اگر شما برای جهاد در راه من و برای کسب خشنودی من بیرون آمده اید؛ پس چرا با آنها مخفیانه دوستی می کنید، و من به آنچه که شما پنهان یا آشکار می دارید آگاهم، و هر که از شما چنین کند از راه راست منحرف شده است.
حاطب با کمال شرمندگی، اظهار پشیمانی کرد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر سابقه درخشان او، عذر او را پذیرفت و او را بخشید، ولی آیه فوق تا قیام قیامت اعلام نمود که مسلمانان نباید جاسوسی برای کافران کنند و طرح دوستی استعماری با آن ها داشته باشند و در حقیقت حاطب محکوم گردید.(891)
و این ماجرای قرآنی و تکان دهنده، خط بطلان به تز رابطه تاکتیکی با دشمنان و بیگانگان کشید، و هر گونه کمک به بیگانگان استعمارگر را از نظر اسلام، محکوم کرد.
و به راستی اگر زن جاسوس، دستگیر نمی شد و نامه زودتر به مکه می رسید، جنگ خونینی در می گرفت که هزاران کشته به جا می گذاشت! ولی بیداد مسلمین و توجه آن ها به اصول غافلگیر نمودن مشرکان و تاکتیک نظامی، موجب فتح مکه بدون خونریزی گردید

888) اعلام الوری، ص 112، بحار، ج 21، ص 125.
889) سیره حلبی، ج 3،ص 281.
890) طبق بعضی روایات، ساره کنیز آزاد شده ابولهب بود (بحار، ج 20،ص 125)
891) اقتباس از قاموس الرجال، ج 3، ص 42؛ مجمع البیان، ج 9، ص 269؛ سیره ابن هاشم، ج 4، ص 41، و کشف الغمه، ج 1، ص 281

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page