بیان کردیم که از دیدگاه نهج البلاغه، از کار ویژه های مهم قدرت سیاسی، اجرای عدالت در جامعه است. این نیز بدیهی است که اجرای عدالت، وقتی در جامعه محقق می شود که قدرت سیاسی، در بین شایستگان این قدرت توزیع شود واز هر گونه توزیع تبعیض آمیز وغیر کارآمد ورابطه ای پرهیز گردد.
بر اساس هدف قرار دادن عدالت در حکومت بود که امام علیه السّلام پس از به دست گرفتن امور، بی درنگ به تحقق عدالت همه جانبه قیام کرد وبر سر پیمان عدالت خواهی خویش ایستاد. از جمله کارهایی که امام علیه السّلام در این زمینه انجام داد، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1/1. برگرداندن مناصب واموالی که در زمان عثمان، به صورت تبعیض آمیز واگذار شده بود.(591)
2/1. واگذاری مناصب حکومتی وجایگاه های قدرت، به انسان های والا وبا تقوا وشایسته ای که از سوء استفاده از قدرت، به دور بودند.(592)
3/1. مقاومت در برابر کسانی که برای به اصطلاح آرامش ظاهری، حضرت علیه السّلام را به ابقای امثال معاویه بر امارت شام، وبذل وبخشش بیش تر به اشراف عرب، دعوت می کردند.(593)
591) نهج البلاغه، خ 15.
592) در این باره می توان به امارت مالک اشتر نخعی (والی مصر)، محمد بن ابی بکر (والی مصر)، شریح بن حارث (قاضی کوفه)، قثم بن عباس (والی مکه)، اشعث بن قیس (والی آذربایجان) اشاره کرد. (توضیح بیش تر در این باره، در بحث شایسته سالاری، در فصل دوم آمده است).
593) ر. ک: بحث های عدالت وهدف وسیله را توجیه نمی کند.