زرارة بن أوفى مى‌گويد:
بر امام سجاد (عليه السّلام) وارد شدم، فرمود: اى زراره! مردم در زمان ما شش طبقه‌اند:
شير و گرگ و روباه و سگ و خوك و گوسفند.
امّا شير،همان پادشاهان دنيا هستند كه هر كدام از آنها دوست دارند كه غلبه كنند و مغلوب نشوند،
و اما گرگ،بازرگانان شما هستند كه چون چيزى را مى‌خرند از آن بد مى‌گويند و چون چيزى مى‌فروشند از آن تعريف مى‌كنند،
و اما روباه،همان كسانى هستند كه از طريق دين‌هايشان روزى مى‌خورند و آنچه در زبان آنان است در دل‌هايشان نيست،
و اما سگ(كسى است كه)با زبانش به مردم پارس مى‌كند و مردم از شرّ او،او را احترام مى‌گذارند،
و اما خوك،نامردانى هستند كه به هيچ كار زشتى دعوت نمى‌شوند مگر اينكه اجابت مى‌كنند،
و اما گوسفند،مؤمنانى هستند كه موهاى آنان كنده مى‌شود و گوشت‌هايشان خورده مى‌شود و استخوان‌هايشان شكسته مى‌شود،
گوسفند در ميان شير و گرگ و روباه و خوك چكار كند؟
قال زين العابدين عليه السلام واصفاً أهل الدنيا ، مصنّفاً لهم :
« الناس في زماننا ستّ طبقات :
أُسد وذئاب وثعالب وكلاب وخنازير وشياه :
فأما الاُسد فملوك أهل الدنيا ، يحبّ كلّ واحدٍ منهم أن يَغلِب ولا يُغلَب ،
وأما الذئاب فتُجّاركم يذمّون إذا اشتروا ، ويمدحون إذا باعوا ،
وأما الثعالب فهؤلاء الذين يأكلون بأديانهم ، ولا يكون في قلوبهم ما يصفون بألسنتهم ،
وأما الكلاب فيهرّون على الناس بألسنتهم ، فيكرمهم الناس من شرّها ،
وأما الخنازير فهؤلاء المخنّثون وأشباههم لا يُدعون إلى فاحشةٍ إلاّ أجابوا... ،
أما الشياه فهم المؤمنون الذين تجزّ شعورهم ، وتؤكل لحومهم ، وتُكسر عظامهم... » .
ثمّ يتساءل متوجّعاً متألماً مشفقاً على المؤمنين :
« فكيف تصنع الشاة بين أسد وذئب وثعلب وكلب وخنزير... »
الخصال للشيخ محمد بن علي الصدوق : أبواب السنة ، الحديث الاَخير فيها. ج۱ ص۳۳۸
