منم؛ شیدای جمال آفتابت.
منم؛ بنده دلداده به صدای جویبارانت، سراپا حیرت از تماشای ستارگان آسمانت و دلداده دستهای مهربانت.
ای تجرد محض و ای احساس نزدیکتر از حبل الورید!
کربلای دل زخمیام را به مناجات آوردهام. من و این قوم عاشورایی، روبه قبله قبیله فاطمیه، به صحرای عرفات تنهایی خود شتافتهایم.
این همه عاشق آمدهاند که بگویند تنهاییم، این همه جماعت دلشکسته آمدهایم که اگر با همیم، ولی تنهاییم. آمدهایم تا خانه جان را از غبار بتکانیم.
کربلای دل در عرفات
- بازدید: 4969