|
- جزئیات
- ولایتش اصول دینه ، حیدر معنی قرآن مبینه ، حیدر حرف نبی فقط همینه، حیدر تنها امیرمومنینه ، حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری بنازم استمت رو حیدر کراری عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ایی دیگر غیر علی نشناسم من شیعم ، حیدر آقامه امشب بگو با دل شیدا, لعنت به دشمن حضرت مولا, لعنت به قاتل ام ابیها, لعنت به منکر مهدی زهرا, لعنت با اعتقاد, لعنت میده مراد, لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد, لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم رو صورت اون ملعون رد سیلی بندازم
|
- جزئیات
- من زار علیاً بنجف صار سعیدا و مَضْجَعُهُ لیس مِنَ العرش بعیدا جِبْریل یُنادِی بِنِدٰاءٍ لَنْ یَبِیدَا: من مات على حبّ علی مات شهیدا نمی خواهم دمی محتاج نانِ آن و این باشم الهی تا ابد عبد امیرالمؤمنین باشم
|
- جزئیات
- حال و هوای شهر صدای یا علی پیچیده تو فضای شهر اسم علی شده زینت کوچه های شهر حال و هوای شهر داره بارون میاد تو این هوای عاشقی دلم نجف می خواد خدا به زائر علی بهشتو وعده داد داره بارون میاد پاشو بریم نجف جلو ایون طلا همه فرشته ها به صف علی علی میگن با شور و شوق و با شعف پاشو بریم نجف هر کی دلش تو نجفه عیدی می گیره چون جشنه غدیره ،چون جشن غدیره ، غدیره غدیر یعنی که لبیک به پیغمبر غدیر یعنی که از دل دارم باور که نیست راه نجاتی به جز حیدر علی باطن قرآن ، علی میزان علی حق مع الحق ، علی برهان علی نفس پیمبر ، علی ایمان هر راهی به جز علی ، بیراهه است بدون شک من والاه علی نجاه ، من عادا علی هلک
|
- جزئیات
- عید حضرت مولا ، عیدالله الأکبر عید بیعت با نور , با ابالحسن حیدر ولایت علی ولایت الله اطاعت علی اطاعت الله قال رسول الله بالروایة رضایت علی رضایت الله حیدر امام و حیدر والی الولی علی مع الحق و الحق مع العلی
|
- جزئیات
- بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک در حجة الوداع هوا بوی گل گرفت ؛ عالم پیامی از لب ختم رسل گرفت ای زائران کعبهی حق حجتان قبول ؛ نازل شده است آیهی یا ایها الرسول بر منبری که ساخته شد در غدیر عشق ؛ با امر کردگار علی شد امیر عشق وقتی علی امیر ولایت خطاب شد ؛ هر ذره ای به خاطر او آفتاب شد بالا گرفت دست علی را پیامبر ؛ ساحل علیست حضرت دریا پیامبر پس عین ولام ویاء علی بعد از این مقال ؛ بی شک یکیست با الف و حاء و میم و دال در غدیر خمیم و در نجفیم ؛ غرق در شور و مملو از شعفیم وقت وقت تبسم و شادیست ؛ شعر مهمان حضرت هادیست که پس از یک جهان سلام و درود ؛ رو به جد غریب خود فرمود : السلام علیک یا جداه ؛ یا ابالغوث یا ولی الله السلام ای باطن اکمال دین ؛ وارث حق، یا امیر المومنین ای امین الله در وحی خدا ؛ جانشین بیبدیل مصطفی أيُّها الصّدّيقُ مِن بعدِ الرَّسول ؛ أيُّها الفاروقُ يا زوجَ البتول اول من آمن بالله تو ؛ از رموز حق شدی آگاه تو للهدى انتَ الصراطُ المُستقيم ؛ و امينُ اللهِ للدينِ القويم تائبون، العابدون، الحامدون ؛ السائحون ، الراکعون، الساجدون در فضیلت ها سرآمد بوده ای ؛ جان جانان محمد بوده ای آنکه مرد بدر و مرد خیبر است ؛ حیدر است و حیدر است و حیدر است سفره ات رنگین شد از نان و نمک ؛ قامت تو خم شد از غصب فدک أعرَضوا عنكَ العُصاةُ المُجرِمون ؛ بِئسَ مَثواهُم فَهاهُم كافِرون غاصبان حق تو کافر شدند ؛ دشمنان آل پیغمبر شدند وَيلَ مَن خانوكَ بِالكُفرِ المُبين ؛ لَعنَةُ اللهِ عليهِم أجمعين اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ السلام علیک یا هادی ؛ تا به ما درس معرفت دادی محو سرچشمهی غدیر شدیم ؛ زائر حضرت امیر شدیم با غدیریه آشنا گشتیم ؛ به غم عشق مبتلا گشتیم حرمش را چه با صفا کردی ؛ از نجف رو به سامرا کردی رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد ؛ خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است ؛ خانۀ دوست که نام دگرش سامره است وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است ؛ یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ ؛ از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا ؛ بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند ؛ به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز ؛ آخرین بار کجا در حرمت خوانده نماز؟ خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو ؛ با من از گریۀ او در دل سرداب بگو از زمستان پیاپی به بهارم برسان ؛ بر لبم عرض سلام است به یارم برسان سلام ای بابای مهربونم ؛ فراقت زده آتشی به جونم سلام ای صاحب خونهی قلبم ؛ خودم رو تا خیمهت میرسونم مهربونم … مهربونم
|
- جزئیات
- ملائک خادمان آستانش عبد زوارش سلاطین بندگان و حلقه در گوشان دربارش شبیه مرتضی را دیده دنیا نخواهد دید جهانی تا ابد ماندست در رویای تکرارش برایش بر ملا کرده خدا اسرار خلقت را نمانده راز مستوری برای او ز اسرارش قضا آنست که مولای عالم حکم فرموده قدر آنکه جنابش اختیارا کرده اجبارش دهان وا میشود از تعجب یا به تحسینش هبل هم لا جرم هو میکشد هنگام پیکارش قسیم و النار و الجنه مقامی از مقاماتش امیر المومنین یک وصف از اوصاف بسیارش به ذکر یا علی کعبه دهان وا کرده بود از شوق دهان وا کردنی که تا ابد باقیست آثارش خلیل الله آن روزی که سنگ کعبه را میچید بنایی ساخت که دستان حیدر بوده معمارش کلیم الله رو میزد برای دیدن رویش ولی هر بار لن می آمد و رد میشد اصرارش اگر چه خطبه بی نقطه هم دارد ولی باید بخوانی خطبه های بی کلامش را ز رخسارش به قلب هر کسی که بار کج بر شانه اش دارد اگر حب علی باشد به منزل میرسد بارش فدای عاشق خرما فروش دار بر دوشی که مدح مرتضی میگفت حتی چوبه دارش اگر چه تیغ از هم بند بندش جدا سازد نخواهد کرد بر صب یک لحظه وادارش نمیفهمد علی را حرف هایش را سکوتش را جهانی که به قدر چارپایان است افکارش کسی که آن جماعت از جهالت یار غارش خواند همان بهتر که باشد تا قیامت در همان غارش برای ردش آخر دست خطش رفت بر نیزه کسی که نص قرآن خداوند است گفتارش
|
- جزئیات
- شاعر : علی اکبر لطیفیان دلم را هوای تو کرده است / غم آشنای تو پر کرده است حسینیه و مسجد و دل را / نسیم دعای تو پر کرده است تو پیغمبری و بلاد مرا / اذان صدای تو پرکرده است چه باکی ز گمراهیام جاده را / اگر رد پای تو پر کرده است هزاران صده میشود که خدا / صبورا برای تو پر کرده است دلم را به گیسوی تو بستهاند / به طاق دو ابروی تو بستهاند من از گیسوانت پریشانترم / ز چشم خراب تو ویران ترم تو از نور خورشید پیدا تری / من از نور مهتاب پنهان ترم کویرم ولی از کرامات تو / من از عِطر گلهای باران ترم تو لیلایی و بلکه لیلا ترین / من از آهوان تو حیران ترم اگر روی تو قبلهگاه من است / من از هر مسلمان مسلمان ترم تو موسیایی و رود نیلت منم / شرار غمی و خلیلت منم فدای دو چشمان شهلایتان / به قربان این قد و بالایتان مگر از کدامین جهت آمدی / ملک میچکد از سراپایتان نگاه تو کرده است مجنونمان / خدای تو کرده است لیلایتان اسیران زلف تو را چاره نیست / آخ به قربان طرح معمایتان تو آنی که روحالقدُس میشود / گدای نسیم نفسهایتان جمال تو پیغمبر اکرمیست / اسیری زلف تو هم عالمیست تو در سینهی ما حرم میزنی / برای دلم حرف غم میزنی تو آنی که در قلهی مأذنه / قدم میزنی و عَلم میزنی سحرگاه، با اذان سحرگاهیات / سکوت دلم را بهم میزنی تو در محضر ماه امّ البنین / ادب میکنی حرف کم میزنی نبودی اگر نامی از گل نبود / ترنم نبود و تغزّل نبود تو شهزادهای علی اکبری / علی اکبری یا که پیغمبری در خانهات ازدحام گداست / ولی خم به ابرو نمیآوری تو آنی که در بین گهوارهات / بنازی دل عمه را میبری مرا از مناجات شب بهتر است / دو رکعت نماز علی اکبری برای اذان گفتن کربلا / تو از هرکس دیگری بهتری نمازت نیاز شب کربلاست / گرفتار تو زینب کربلاست خدایی ترین جلوهی بینیاز / مؤذن ترینِ زمین حجاز غلامیِ کوی تو را کردهام / اگر آبرومندم و سرفراز ندیدم در این کوچههای کَرم / کسی را شبیه تو مهماننواز کنار خرابات گهوارهات / اذانی بگو تا بخوانم نماز بیا از بقایای خاکسترم / حسینیهی امّ لیلا بساز مرا تا بهشت نگاهت ببر / به پابوسی قتلگاهت ببر
|
- جزئیات
- ای وصف کمت ابوالعجبها ای حضرت کیسه رطبها ای ذکر امیدوار لبها ای تام نواز نیمه شبها ای کوچه به کوچه تا سحر گرد ما پشت سر توایم برگرد زیر سر زلف تاب خورده است گر دل گره بی حساب خورده است از چشم تو چشمه آب خورده است همسایه ات آفتاب خورده است شبها زتو غرق نور باشد هر چشم بد از تو دور باشد هر ذره به هر کجا رسیده است از مرحمت شما رسیده است با تو نرسیده ها ؛ رسیده است خیر تو علی به ما ؛ رسیده است ما را همه با تو میشناسند با فاطمه با تو میشناسند پرباری نخل میثمت گرم دل در سر زلف در همت گرم بازار گدای حاتمت گرم خورشید دمادم از دمت گرم الحق که حیات آفرینی نهج البرکات آفرینی چون تیغ دودم مرا نگهدار کوه أُحدم مرا نگهدار محتاج شدم مرا نگهدار بابای خودم مرا نگهدار با عشق تو بار خواهم آمد یک روز به کار خواهم آمد تا عین علی نگار دارم با غیر علی چه کار دارم باشد سر ذوالفقار، دارم من از علی اعتبار دارم بی عشق علی نمی خرندت با او به حساب آورندت دستی که به فتح خیبر آورد شوقی به دل پیمبر آورد حیرت به نگاه لشکر آورد از جا در و قلعه را درآورد هستی همه هست مست هستت فرمود خدای نازِ شستت
|
- جزئیات
- گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم ، خدا را در علی روز اول از خودش یک نور واحد خلق کرد نیم آن شد مصطفی و نیمه ی دیگر علی این سر قرآن علی و آن سر قرآن علی حق کتابی را فرستاده است سر تا سر علی می نویسم از ازل ظاهر علی باطن علی می نویسم تا ابد اول علی آخر علی ظاهرش این بود در معراج ، الله و رسول بود اما باطناً ، الله ، پیمبر با علی او خودش جای خودش ، نامش چنان مشکل گشاست که شفاعت می کند فردای محشر هر علی یا ابا آدم ؛ ابا شبّر؛ ابا زینب ؛ علی همسر زهرا على ، داماد پیغمبر علی شهریار و شهسوار و بنده ی پروردگار حضرت دُلدُل سوار و خواجه ی قنبر علی انبیا دست توسل بر عبایش داشتند انبیا هرچند بالایند ، بالاتر علی گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف می دمد خورشید از چاک گریبان نجف سفره ی مولاست گر پهن است هر جا سفره ای عرش هم باشیم اگر ، هستیم مهمان نجف آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ وقت من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه هر کسی که رفت زیر دین ایوان نجف به قنوت ما نمی آید عقیق هیچ جا می خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف ما سر و جانی بدهکار رسول و حیدریم سر به قربان مدینه ، جان به قربان نجف رزق آب و نان ما دست حسین است و علی سال ها خوردیم آب کربلا ، نان نجف علیهم السلام
|
- جزئیات
- حالا خبر علی شده و مبتدا علی هم ابتدا علی شده هم انتها علی حق گفت در ادامهی «یا ایّها الرسول» باشد ولیّ امر پس از مصطفی علی بعد از خدا رسول خدا و پس از رسول مولا علی زعیم علی مقتدا علی سلطان علی امیر علی پادشه علی فرمانروای مقتدر «لا فتی» علی نخبه حریف قافلهی اشقیا علی قطب شریف قاطبه ی اتقیا علی مردم به سوی خیمهی او میروند تا محکم کنند رشتهی پیوند با علی این خیمهی علی است که هر گوشهاش پر از «بخّاً بخّا علی» شد و «یا حبّذا علی» ورد زبان خلق به روز غدیر خم «یا مصطفی محمّد و یا مرتضی علی» مردم خوشا به حال شما چون برایتان هم رهنما علی شد و هم رهگشا علی مردم خوشا به حال شما چون نموده است «سوءالقضا» به معجزه «حُسن القضا» علی مردم خوشا به حال شما چون به بذل فضل بر مشکلاتتان شده مشکل گشا علی مردم خوشا به حال شما چون نشسته است بر مسند شفاعت روز جزا علی مردم خوشا به حال شما چون که گشته است در کشور شریعت فرمانروا علی آنقدر لایق است که قبل از غدیر خم شد شهره بین خلق به شاه ولا علی آنقدر لایق است که بر خیل مومنین حجّت تمام کرده بر این مدّعا علی آنقدر لایق است که با خود نگفتهاند -حتّی معاندانش- آخر چرا علی؟ خیرالأنام میوه ی عمرش بدو سپرد اینگونه گشت محرم خیرالنساء تا «پارهی تنش» به علی داد مصطفی گفت آشکار : جان تو و جان ما علی ای آیه آیه سوره ی قرآن به نام تو «یوسف» علی «خلیل» علی «انبیا» علی حیدر , ابوتراب , اسدالله , ایلیا , صفدر , ابالحسن چه بگویم چه ها علی قربان نام پاک و بلندت که دور باد نامت ز بغض و کینه و کذب و ریا نام تو شهر شهر جهان را گرفته است ای شُهره و شهیر در این روزها علی در سعده و قطیف علی در عدن علی در رقه و منامه و سامرا علی رودی ز خون شده است و به راه اوفتاده است تا توس رفته نام تو از کربلا علی علیهم السلام
|
- جزئیات
- کاری از گروه فرهنگی نوای یاس با همراهی گروه همخوانی مشکات سیاه و تیره و تاریک و غرقِ طغیان بود در انزوایِ تباهی امید و ایمان بود به جای باورِ خوبی به جای نیکی و نور تمامِ شهر پر از جهل و جور و کفران بود کسی به نور به توحید , اعتقاد نداشت صلیب بود که فرمانروای نَجران بود و ناگهان کسی از نور نامه ای آورد که واژه واژه کلامش کلام قرآن بود وجودِ اهل کلیسا به اضطراب افتاد تمام شهر از آن واژه ها هراسان بود در آن میانه یکی گفت بایدش دیدن که بویِ حضرت عیسی به نامه پنهان بود و کاروان نصارا به سوی یثرب رفت دوباره پرچم ابلیس غرقِ جولان بود نشسته در دلِ مسجد چو آفتاب احمد نگینِ خاتمِ گیتی میان یاران بود خطابشان به محمد بدون پاسخ ماند سکوت سردِ پیمبر شکستشان می داد شکسته بود غروری که در دل و جان بود کسی به سمت علی رهنمایشان می شد به دستِ حیدرِ کرار مشکل آسان بود در آورید ز تن این لباس و زیور را کلیدِ کار به دست امیرِ امکان بود دوباره مسجد و احمد و حال گفت و شنود هرآنچه گفت و محمد دلیل و برهان بود عرق نشسته به رخسارشان زِ استیصال دوباره چشمه ی تنزیل وحی جوشان بود بگو پیمبر ما ای رسول رحمانی بگو رسول مُکرم که عین قرآنی کنون که باورِ خود را غلط نمی دانید کنون که بر سرِ کفرید و دور از ایمانید رها کنید جماعت , دِگر مجادله را که صادقان نپذیرند , جز مباهله را بگو زِ ما پسرانم شما پسر هاتان بگو که فاطمه از ما شما و زن هاتان بگو که جان من و جانتان مقابل هم و ثم نَبتهل اِی اهل شرک و عدم شبِ سیاه گذشت و طلوع فردا شد شعاعِ پرتو خورشید تا هویدا شد پُر از جماعت و مردم تمام صحرا شد و وعده گاه , برای دعا مهیا شد سکوتِ محض فرا میگرفت دنیا را و خیره ماند جماعت , سپاهِ تَرسا را و ناگهان همه عالم به شوق و شور آمد زِ سمت مشرقِ یثرب دوباره نور آمد قدم قدم همه مُمکنات در تجلیل هوا دشت پُر از عطرِ بال جبرائیل که پنج نور زِ شرق مدینه می تابید چهار ماه و ستار به گرد یک خورشید گرفته دست حسین و گرفته دست حسن از آن دو نیست برایش عزیزتر یک تن کمی عقب تر از احمد مَلیکه ی دو جهان رسیده حضرت زهرا رسیده فخر زنان رسیده نوبت آن بیاورد جان را عیان کُنَد به جماعت دلیل و برهان را بیاورد به معانی شروط ایمان را که جانِ خویش بخواند امیرِ امکان را چونان که نورِ جهان است تابشِ خورشید علی است جان محمد ,علی است بی تردید قیامت قامت و قامت قیامت قیامت کرده ای ای صد مُقامت مؤذن گر ببیند قامتت را به قد قامت بماند تا قیامت طنینِ نامِ پاکت دلنشین است کجا جز تو امیرالمؤمنین است به نَجران تا خبر از نامت افتاد مسلمان شد دل و در دامت افتاد تو که جانِ پیمبر در زمینی چرا بعد از نبی خانه نشینی از روزی که تو را خانه نشینت کردند زمین را چشم به راه پسرت گذاشتند بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد بخوان دعای فرج را که زاده حیدر طلوعِ حضرت عیسی به پشتِ سر دارد یه روزی یه روزگاری میاد اون مرد بهاری از کنارِ قله ی مهر با عطش با بی قراری میاد و میره زمستون چشامون میشه گلستون مهدی صاحب زمان رو میبینیم با این چشامون
|
|
- جزئیات
- پرواز میکنم روزم و با یاعلی آغاز میکنم حیدری ام به دو عالم ناز میکنم پرواز میکنم غوغا میکنم اقتدا به مادرم زهرا میکنم زندگیم و فدای مولا میکنم غوغا میکنم با مهرش دلم و شیدا کردم همه دنیام و زیبا کردم نام حیدر تو گوشم بوده از وقتی چشمو وا کردم مولامه علی توی قبرم میخونم آقامه علی همه ی دلخوشیِ فردامه علی مولامه علی مولامه علی هرچی که من از خدا میخوامه علی بخدا دوسش دارم بابامه علی مولامه علی به ریشه ی عباشه دستم عمری سر سفره اش نشستم با دعای حضرت زهرا شکر خدا علوی هستم مولا مولا مولا علی یا مولا رضوانه نجف بخدا بهشت بی پایانه نجف چه صفایی داره ایوان نجف ایوان نجف دنیامه نجف کربلا آرزومه رویامه نجف حرم باصفای مولامه نجف دنیامه نجف گنبدش، خورشید رو زمین صحنو سراشم بهشت برین ای خدا مارا برسان به حرم امیرالمؤمنین مولا مولا مولا علی یا مولا همت می کنم با امیرالمؤمنین بیعت می کنم به دوتا بت غریش لعنت میکنم همت میکنم لعنت می کنم خصمشو از دل و جان لعنت می کنم به فلان و به فلان لعنت می کنم همت میکنم میزنم نعره ی جانانه حب علی پایه ی ایمانه عاشقِ خصم مولا حتما موردِ لعنِ قرآنه ایمانه رضا معنی واقعیه قرآنه رضا حرمش قبله گه ایرانه رضا ایمانه رضا سلطانه رضا عالمی محتاجِ احسانه رضا خوش بحال اونکه شد مهمانه رضا سلطانه رضا مولا مولا مولا یا رضا
|
- جزئیات
- شاعر این اثر «حسن کاشی» است که غیر از مناقب ائمه اطهار به خصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعری نسرود. خورشید آسمان بیان مرتضی علی است جمشیدِ دار ملک امان مرتضی علی است اصل وجود و مایه جود و جهان جود نور زمین و زین زمان مرتضی علی است شاهی که در قبیله آدم نیافرید همتای او خدای جهان مرتضی علی است قدرش ز قدر صدرنشینان سدره را بر آستان نداد مکان مرتضی علی است ارواح انبیا همه در بارگاه قدس در مدح او گشاده زبان مرتضی علی است
|
- جزئیات
- ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام - سال 1400 این بغضی که تو دل من افتاده واسه ی همین روزا نیست اَزلیه مادر زاده هرکی شد اهل تبری آزاده اجازه ی این شادی رو خودِ بی بی زهرا داده دنیا ارزشی نداره ای رفیق خودتو برا کسی خراب نکن جای دشمن علی جهنمِ جز علی خلیفه انتخاب نکن مقصود سلامم علی همیشه کلامم علی وصی پیمبر تویی اولین امامم علی علی علی علی یا علی رو لبهام دعای فرج میخونم به کوری چشم دشمن شیعه ی علی میمونم این رزقت نسیب منه میدونم به شادی بی بی زهرا خیلی این روزا خندونم پدرم همیشه میگفت پسرم دوستی با دشمن بو تراب نکن مادرم همیشه میگفت پسرم جز علی خلیفه انتخاب نکن مسیر کمالم علی امیر دو عالم علی بی تو از همه خسته امو با تو خوبه حالم علی علی علی علی یا علی هر دفعه نجف و زیارت کردم جلوی ضریح مولا دشمنشو لعنت کردم با لعنت خدا رو عبادت کردم ثواب همین لعنارو هدیه به حضرت کردم خدایا از دومی بدم میاد بعد مردنم منو عذاب نکن آخه تو خودت بما گفتی خدا جز علی خلیفه انتخاب نکن بر لبمِ هر دم علی عشقِ خانوادم علی خوشحالم از اینکه فقط دلو به تو دادم علی علی علی علی یا علی
|
- جزئیات
- علی علی ذکر لب سلمانه علی علی عشق همه ایرانه علی علی دشمنو میلرزونه علی علی توفانه علی علی زمزمه ی شیرانه علی علی نغمه ی هر گردانه علی علی قوت قلب شیعه است علی علی توفانه رو شونه هامون لوای حیدره هرچی که داریم فدای حیدره رو به روی ما هزارتا دشمن و پشت سرِ ما دعای حیدره نحنُ انصارٌ علی ابن ابیطالب علی علی بصیرتِ عماره علی علی تعصب مختاره علی علی اسم همون آقاست که علیٌ الکراره علی علی عجب طنینی داره علی علی زلزله تو کفاره علی علی معرکه میگردونه علیٌ الکراره شمشیر مولا شناخته باطلو دیده هفت پشتِ شخص مقابلو بادستی که زد عَبدُ وَد رو زمین گرفته دست یتیمو سائلو نحنُ انصارٌ علی ابن ابیطالب علی علی شورِ علیِ اکبر علی علی خطبه ی بنت الحیدر علی علی تو کربلا معلومه علی علی سرلشکر علی علی مطابق هر باور علی علی راه عدالت گستر علی علی خلاصه در آیین نیست علی علی تا آخر غیرِ مسلمون حتی مسیحیا میشن زائر جناب ایلیا آی بچه شیعه شب تولده هرجا که هستی یه سر نجف بیا نحنُ انصارٌ علی ابن ابیطالب
|
- جزئیات
- خدا را شکر عمری را به عشق تو گرفتارم تمامِ هستیم را من به چشمانت بِدهکارام به لطفِ حضرت زهرا من از عشقِ تو سرشارم ثنا خوانِ شما هستم چو میثم بر سرِ دارم نمیگویم که مقدادم نمیگویم که عمّارم صریح و ساده میگویم علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم نمیدانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گَهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم دلیلِ بارش باران ببین لبریزِ بارانم بدونِ تو همه کُفرم وبا تو عینِ ایمانم گدایی از گدایان توام از نسلِ سلمانم صریح و ساده میگویم علی جان دوستت دارم من از آنان که دستان تورا بستند بیزارم شاعر:محمد صادق ابراهیمی
|
- جزئیات
- علی مرزِ بین باطل و حق علی عُنوانُ صحیفة المؤمن علی میزانُ الاَعمال همه و علی از ازل امامِ انس و جن علی خال تحت با بسم الله علی بماکان و ما یکون عالِم علی عینُ الله ناظرة فی الارض علی یدُ الله فوق ایدیهم این یکم از فضائلش بود اما بهش خدا نمیگم اما بگم که این آقا رو من از خدا جدا نمیگم هر چی میخوای بگو ولی خدا نگو به اهل بیت بیا و نوکری بکن تو چارچوبِ اهل بیت برام آقا جان امام زمانِ قطبِ عالمِ امکان امام زمانِ نباید از اهل بیت یه وقت جا موند نباید از اهل بیت جلو تر رفت همیشه پشت سر امامون باید مثل سلمان و ابوذر رفت بدونید اهل برائت آقا تون خودش اول صوفیه رو لعنت کرد نباید تو مجلس عزا داری یه موقع کاری شبیه بدعت کرد هیچ موقع یک امام حسینی خط دلش کوفی نمیشه اونکه مرید اهل بیتِ مرید یه صوفی نمیشه هیچ جا جلوتر نمیره نوکر خوبِ اهل بیت بیا و نوکری بکن تو چارچوب اهل بیت برام آقا جان امام زمانِ قطبِ عالمِ امکان امام زمانِ
|
- جزئیات
- ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام ولایتش اصول دینه ، حیدر معنی قرآن مبینِ ، حیدر حرف نبی فقط همینه، حیدر تنها امیرِمومنینِ ، حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری بنازم اسمت رو حیدرِ کراری عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ایی غیراز حیدر دیگه نشناسم من شیعم حیدر آقامه امشب بگو با دل شیدا,لعنت به دشمن حضرت مولا,لعنت به قاتل ام ابیها,لعنت به منکر مهدی زهرا,لعنت با اعتقاد,لعنت میده مراد,لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد,لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم رو صورت اون ملعون رد سیلی بندازم من شیعم حیدر آقامه حُب حیدر,بغض دشمنهای او در سینه ام لحضه ای کاهش نیابد حُب و بغض و کینه ام با عدوی فاطمه,من دشمنی دیرینه ام میروم جنت با همین لعنت عدو میسوزه میبرم لذت دارم تولی دارم تبری با دشمن او دارم عداوت
|