- جزئیات
- مراسم جشن ولادت امام رضا علیه السّلام ۱۴۰۳ - حسینیه ریحانه الحسین سلام الله علیها بایدم زائر تو زائر خدا بشه باید خاک ایوون تو کیمیا بشه به دل سنگ من دست بزن طلا بشه چاییِ حرم دوا و درمونه سقاخونه مِیخونهی مهمونه فرش حرمت که زیر بارونه قالیچهی حضرت سلیمونه ما خونهزاد عاشق، با تو آسمونو داشتیم ما خونهزاد نوکر، قبلا این نشونو داشتیم پر در میارم پیش تو از شادی اون حاجتی که نگفتمم دادی کاش یکی بیاد این شب میلادی ما رو برسونه صحن آزادی ابر و باد و ماه و خورشید چارتا خادم قدیمی من فقیر اِبنِ فقیرم تو کریم اِبنِ کریمی من ندارم یه لحظه طاقت فراقتو تو قیامت بگیرم از کجا سراغتو کاش بهشتم یه جا باشه مثه رواق تو تو دستای تو هرچی که میخوامه عطر حرمت درمون دردامه درهاتو کسی نبوسه ناکامه حوض صحنت اقیانوس آرامه یَدِ بیضاییِ موساست دستی که روی ضریحه نفس نقارهخونت برا ما دَمِ مسیحه تا سلام میدم انگاری که رو به روتمو داری میبینی دست خالی قنوتمه تویی تنها کسی که میشنوه سکوتمو ای که مرکز حلقهی عُشاقی ما فانی جلوهی هُوَ الباقی این چیست بهجز قصهی مشتاقی که این همه مست ، دور یک ساقی پیش گنبد تو خورشید یه چراغ بیفروغه غیر تو کدوم سلطان دورش اینقدر شلوغه اگه سلطان تویی ملازم سپاهتم من همونم که آفریدهی نگاهتم اون سه جایی که گفته بودی چشم به راهتم
|
- جزئیات
- رأفت در آستان تو تفسیر می شود دل با خیال حسن تو تسخیر می شود صدها هزار نامه آلوده از گناه با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود پیش از اجل به خانه چشمم قدم گذار تعجیل کن, فدات شوم, دیر می شود حتی سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت اطراف گندم تو زمین گیر می شود دیوانه می شود دل عاقل در این حرم دیوانه ای که , عاشق زنجیر می شود صیاد را به نیم نِگهت صید می کنی آهو به یک ضمانت تو شیر می شود شاعر:استاد سازگار
|
|
- جزئیات
- توصیف حـدیـث سِـلسِـلَةُالذَّهَب ، حدیث قدسـی منقول از امام رضا علیه السلام جمله در راه نوشتند، و با نام خدا عشق در این راه سرشتند همان عشق که شد سلسهی نور، همان گوهر نایاب، همان زیور زرتاب ز لب های پر از شور، فرود آمده از طور، امان نامهای از آتش مقدور در رَهِ طوس غریب الغربا، خسرو اقلیم وفا، معنی والشمس ضحی، ترجمه بدر دجا، ثامن اسرار خدا قبله ارباب صفا، گوهر دریای ولا، مردمک چشم حیا، شاهفلک جاه رضا، گشت زِ مامون دغا، از وطن خویش جدا، در ره تسلیم و رضا؛ چون به قدمگاه رسیدند، اهالیّ نِشابور همه گرد رخ ماه دویدند بگفتند که ای حضرت سلطان، بفشان لولوء و مرجان ، دم رفتن به خراسان، چو غریبان نوشتند که آقا سر خود را ز پس پردهی مرکب چو عیان کرد غم و غصهی انظار نهان کرد زمین گوش شد و بر سخنش اشک، روان کرددلِ پیر ، جوان کرد همان دم که بیان کرد : شنیدم زِ پدر باب حوائج ، شنید از پدرش حجتِ ناطق، که شنید از دو لب باقر هر علم و حقایق، که شنید از پدرش حضرت سجاد همان زاهد عابد و رسیده است بدو این سخن از سید و سالار شهیدان که شنید از پدرش حیدر کرار -علی -آن شَه مردان که شنیدم زِ رسول دو جهان خواجه لولاک که فرمود خداوند تبارک و تعالی به کلامی؛ منی که خالق دنیا و خالق محشر، بگوش این سخنم تا امان بری آخر كه قلعهای ست مرا لا اله لا الله ، حصين و زَفت و مُشَيَّد بَديع و خوش منظر هر آنكه قائل اين قول گشت و داخل شد ، در اين حصار بود ايمن از عذاب و خطر دو دفعه شد متكلم به اين كلام متين ، كه قول حی جلی را شروطی هست دگر به محض اينكه برون آمد اين حديث شريف ، ز لفظ آن شه هشتم امام جن و بشر به يك روايتی هجده هزار يا افزون ، قلم، دوات مرصع به دانههای گهر مسلم است كه شرط قبول توحیدت ، شرايطی است یکیشان منم چو سكه به زر رضا رضا … ای شرط لا الا الا الله ، ای پارهی تن رسول الله علی بن موسی بن جعفر بن محمد ، ابن علی بن حسین بن علی ولی الله ایمان من / علی بن موسی ، جانان من / علی بن موسی اعلی حضرت / علی بن موسی ، سلطان من / علی بن موسی لطف کارت / علی بن موسی، با زوارت / علی بن موسی راهم دادی / علی بن موسی ، تو دربارت / علی بن موسی سلام ای طبیب طبیبان سلام ، سلام ای غریب غریبان سلام الا ماهتاب شبستان طوس ، الا حضرت نور شمس الشموس تو این خاک را رنگ و بو دادهای ، به ایران من آبرو داده ای من از عطر نامت بهاری شدم ، تو را دیدم و … علیبن موسی الرضایی شدم منی که درمونده شدم ، از این و اون رونده شدم بگو بیام کنار توو ، تو که عزیز مادری غم دلم رو میبری ، پناهمه مزار تو به تو میگم همه کَسم ، تویی دلیلِ نفسم بهشتمه دیار تو... امام مهربونم ، درد و بلات به جونم یه شعریه که من از ، بچگیام میخونم پنجره فولاد رضا ، برات کربلا میده هر کی میره کرببلا ، از حرم رضا میره دعوتم کن ، به حرم ببرم آقا داغ دوری ، چی آوردِ سرم آقا کاری کن که ، برسه یار منتظرم آقا به نگاهِ تو دل بستم، تا کربلا نیام خستم، پدرم امام رضا گرفت دستم، که چشم به راه تو هستم، پدرم تو این روزای دشواری، هوای قلبمو داری، مگه نه اسممو تو حرم بردی، منو کربلا آوردی، مگه نه مگه نه … الهی بحق الحسین …عجل فرجه …(علیهم السلام)
|
- جزئیات
- اومدم یه کم باهات حرف بزنم سبک بشم با زبون مناجات حرف بزنم سبک بشم آخه کی شبیه تو به حرف من گوش میکنه کی گذشته های تلخم رو فراموش میکنه آره یادم نمیره منو تو خلوت می دیدی چشاتو بستی و پرده رو گناهام کشیدی نوبتیم که باشه شب امام رضا شده شب امید دلِ همه گنه کارها شده آقایی که قول داده سه جا به دادم برسه تو سرازیری قبرم یه نگاه کنه بسه یا امام رضا دلم یه دنیا تنگ شده برات کاشکی دعوتم می کردی دوباره پایین پات قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
|
|
- جزئیات
- یا امام رضا سلام تویی سایه ی سرم تویی کَسِ بی کسیام یا امام رضا سلام غیرِ تو کدوم رفیق سنگِ تموم گذاشت برام من گدای مشهدم مثلِ اون کبوترم که در طواف گنبدم من گدایِ مشهدم همیشه با دست پُر از در خونت اومدم به فدای کرمت زنده میشه روح من وقتی میام تو حرمت به فدای کرمت تو مسیحی و منم همیشه محتاج دمت تویی عشق بچگیم میبینم مهربونی تو همیشه تو زندگیم تویی عشق بچگیم همه میدونن امام رضایی بودم از قدیم یا امام رضا سلام , یا امام رضا سلام , یا امام رضا سلام علیه السلام
|
- جزئیات
- اومدُم به نغمه خوانی به زبونِ آبودانی می خونم سی یارِ جانی به زبونِ آبودانی دنیا پر تلاطمه دلم پُرِ و غرقِ غمه به خدا دوای دردایِ مو دیدن حرمه آقا مست و سرخوشوم هله هله الهی فدات بشم هله هله مگه از تو میگذرم بزار قربونت برم هله هله هله هله یا علی بن موسی رضا هله هله اومدُم به نغمه خوانی به زبونِ آبودانی می خونم سی یارِ جانی به زبونِ آبودانی هله هله بیا سی کن به دلِ مبتلا شبیه گنبدته بهترین نمازُم تو گوهرشادِ مشهدته به خدا امام رضا هله هله دل خوشیمه ها کُوکا هله هله صحنِ اسماعیل طلا مونِ برده کربلا هله هله یا علی بن موسی رضا هله هله علیه السلام
|
|
- جزئیات
- اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ، صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّهِ نازم بدین صحنو سرایَت / سایه ی گل دسته هایت /بر تمامِ مردم ایران شد قبله ام باب الرضایت / کعبه ام ایوان طلایت / ما و حج حضرت سلطان بالِ ملائک زیرِ پایِ زائرانِ مرقدِ تو / عرشیان در حسرتِ کوُیَت نورو فروغِ آسمانها پَرتوی از گنبدِ تو / عِطرِ جنت عِطرِ گیسویَت حرمِ تو عرشِ خدا/ جمالِ تو شمس الضُحی/ عزیزِ دل فاطمه بویِ کربلاست / عِطرِ دلربای نَسیمت/ دل هواییِ حَریمِت/ یا رضا منم دَخیلت پر میگیره دل یه رو سرِ بامِ تو/ من اسیرِ دامِ تو مثلِ همین یا کریمت دل هواییِ حَریمِت/ یا رضا منم دَخیلت بر کویرِ دل رحمتِ تو میشه نازل, ابرِ آسمون میباره/ میدرخشه نورِ امید ,امشب آرمیده خورشید رویِ دامنِ ستاره آیینه ی ذاتِ خدا , نورِ دیده ی مرتضا /یا ضامن آهو مدد , یا علی موسی الرضا جونِ من فدایِ دل رئوف و رحیمت/ دل هواییِ حَریمِت یا رضا منم دَخیلت پر میگیره دل یه رو سرِ بامِ تو/ من اسیرِ دامِ تو مثلِ همین یا کریمت دل هواییِ حَریمِت/ یا رضا منم دَخیلت شهریارم از اَلستی/ هشتمین امام هستی/بی قرین و بی مثالی ای پناه و جانِ ایران/ ما رعییَت و تو سلطان/ شاه و والی الموالی تویی قبله ی دلها/همه عَطرِ تو دریا/همه پست و تو بالا/همه پست و تو بالا همه خارو تو اسطوره ی گلها/و ما مُحرِمِ این کعبه و مبهوتِ تماشا تو غریب الغربایی و معین الضعفایی و به هر درد دوایی, توخداوند سخایی فقیریم و فقیریم و عشق است فقیری که تو حجِ فقرایی تو جانانی و سلطان,تو گوینده ی قرآن/ همه خارو خَس کوی تو هستیم رضا جان نه فقط ما, نه فقط ما, که گدای کَرَمِ توست هزاران چو سلیمان و عجب نیست اگر موسی عمران / به میانِ حرم تو بشود خادم و دربان و عجب نیست اگر عیسی مریم / زِ دو چشمانِ تو جان گیرد و او بر تن اموات, دهد جان وعجب نیست که جیریل امین /خاکِ درِ کفش کَنَت را ببرد , بهرِ تبرک به جَنان وعجب نیست زِ عشق تو شود آتش دوزخ چو گلستان عجب اینجاست که با این جبروتت شده ای ضامنِ آهوی بیابان و عجب نیست همان آهویِ وحشی / که تو ضامن شدی از لطف و کرامت شود ضامنِ مردم به قیامت ,شود ضامنِ مردم به قیامت سلام ای پسرِ حضرتِ زهرا ,سلام ای پسرِ حضرتِ زهرا ,سلام ای پسرِ حضرتِ زهرا تویی شاهو امیرم,همه آرزویَم بو سه ای از خاک ضریحِ تو بگیرم و همان لحظه بمیرم, که آرام شود این دلِ زارم , قرارم ,نگارم , همه دارو ندارم اگر چه که من این مایه ندارم / ولی آرزو دارم که بیایی دمِ مرگم به کنارم و یا پا بگذاری به رویِ خاکِ مزارم/ همان لحظه سَر از خاک بر آرم و دو دستم به روی سینه گذارم و بگویم سلام ای پسرِ حضرتِ زهرا ,سلام ای پسرِ حضرتِ زهرا
|
- جزئیات
- طلایِ گنبدت ماهِ شبای تیره و تارم کبوترا نمیدونن سَرِ آهو شدن دارم میدونی که دلم تنگِ اسیرِ تویِ دستِ غم میشه تو ضامن من شی دارم میام که آهو شم رضا جانم کسی تو این حرم آقا جوابِ رد نمیگیره به خدا روبه راه میشه دلی که پیشِ تو گیره برای بندگی آقا رفیقِ حالِ ما میشی رئوفی و دلت دریاست جوابِ فالِ ما میشی هوا خواه تو ام جانا ومیدانم که میدانی خدا را یک نفس بنشین گره بگشا زِ پیشانی رضا رضا رضا جانم طبیب و عشق و سلطانم مرا سویِ حرم خوانم رضا رضا رضا جانم طبیب و عشق و سلطانم مرا سویِ حرم خوانم رضا جانم طلایِ گنبدت ماهِ شبای تیره و تارم
|
- جزئیات
- أشْهَدُ أنْ لا إلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اللهُمَّ صَلِّ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ.اللهُمَّ صَلِّ عَلَی الأنبِیاءِ وَ المُرْسَلینَ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأئِمَّةِ الْمَعْصُومِینَ.اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مَوْلانا وَ مُقْتَدَانا إمامِ الهُدَی، وَ العُرْوَةِ الْوُثْقَی، وَ حُجَّتِکَ عَلَی أهْلِ الدُّنْیا، الَّذی قَالَ فی حَقِّهِ سَیِّدُ الْوَرَی وَ سَنَدُ الْبَرَایا: «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنّی بِأرْضِ خُراسَانَ، مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ الّا نَفَّسَ اللهُ کَرْبَهُ، وَ لا مُذْنِبٌ الّا غَفَرَ اللهُ ذَنْبَهُ».اللهُمَّ بِشَفَاعَتِهِ المَقْبولَةِ، وَ دَرَجَتِهِ الرَّفیعةِ، أسْئَلُکَ أنْ تُنَفِّسَ بِهِ کَرْبِی وَ تَغْفِرَ بِهِ ذَنْبی وَ تُسْمِعَهُ کَلامی وَ تُبَلِّغَهُ سَلامِی.السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نورَ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْبَةَ عِلْمِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَعْدِنَ حِکْمَةِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَامِلَ کِتَابِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَافِظَ سِرِّ اللهِ.أنْتَ الَّذی قَالَ فیکَ قَاتِلُ الْکَفَرَةِ وَ قَامِعُ الْفَجَرَةِ، عَلیٌّ أمیرُ الْمُؤمِنینَ وَ وَصیُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمینَ صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ: «سَیُقْتَلُ رَجَلٌ مِنْ وُلْدی بِأرْضِ خُرَاسَانَ بِالسَّمِّ ظُلْماً، إسْمُهُ إسْمی، وَ اسْمُ أبیهِ إسْمُ ابْنِ عِمْرَانَ مُوسَی، ألا فَمَنْ زَارَهُ فی غُرْبَتِهِ غَفَرَ اللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ، مَا تَقَدَّمَ مِنْها وَ مَا تَأخَّرَ، وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ قَطَرِ الأمْطَارِ وَ وَرَقِ الأشْجَارِ».مَوْلایَ مَوْلایَ، هَا أنَا وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ ذُنُوبی مِثْلُ عَدَدِ النُّجُومِ وَ قَطَرِ الأمْطَارِ وَ وَرَقِ الأشْجَارِ، وَ لَیْسَ لی وَسیلَةٌ إلی مَحْوِها الّا رِضاکَ.مَوْلایَ مَا أحْسِبُ فی صَحیفَتی عَمَلاً أرْجَی عِنْدی مِنْ زیارَتِکَ، کَیْفَ وَ قَدْ قَالَ فی حَقِّها باقِرُ عِلْمِ الاوَّلینَ وَ الآخِرینَ، صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ: «یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی، إسْمُهُ إسْمُ أمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلَیهِ السَلامُ، فَیُدْفَنُ بِأرْضِ خُراسانَ، مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أعْطَاهُ اللهُ أجْرَ مَنْ أنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ».فَأتَیِتُکَ زَائِراً لَکَ، عَارِفاً بِحَقِّکَ، عَالِماً بِأنَّکَ إمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ، غَریبٌ شَهیدٌ، رَاجِیاً بِمَا قَالَهُ الصَّادِقُ عَلَیْهِ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ: «یُقْتَلُ حَفَدَتی بِأرْضِ خُراسانَ فی مَدینَةٍ یُقَالُ لَها طُوسُ، مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أخَذْتُهُ بِیَدی یَوْمَ الْقیامَةِ، وَ أدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ، وَ إنْ کَانَ مِنْ أهْلِ الْکَبَائِرِ. قیلَ لَهُ: مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ؟ قَالَ: الْعِلْمُ بِأنَّهُ إمامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ، غَریبٌ شَهیدٌ، مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ، أعْطَاهُ اللهُ أجْرَ سَبْعینَ شَهیداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ».یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، یَابنَ أمِیرِ المُؤمِنینَ، أبْتَغی بِزیارَتِکَ مِنَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی غُفْرَانَ ذُنُوبی وَ ذُنُوبِ وَالِدَیَّ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ أسْألُکَ الإتْیانَ الْمَوْعُودَ فی الْمَواطِنِ الثَّلاثِ: «عِنْدَ تَطَائُرِ الْکُتُبِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمیزَانِ».وَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ حَقٌ: «إنَّ شَرَّ مَا خَلَقَ اللهُ فی زَمَانی یَقْتُلُنی بِالسَّمِّ، ثُمَّ یَدْفُنُنِی فِی دَارِ مَضِیْعَةٍ وَ بِلادِ غُرْبَةٍ، ألا فَمَنْ زَارَنی فی غُرْبَتی، کَتَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أجْرَ مِائَةِ ألْفِ شَهِیدٍ وَ مِائَةِ ألْفِ صِدِّیقٍ وَ مِائَةِ ألْفِ حَاجٍّ وَ مُعْتَمِرٍ وَ مِائَةِ ألْفِ مُجَاهِدٍ، وَ حُشِرَ فی زُمْرَتِنَا، وَ جُعِلَ فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجَنَّةِ رَفیقَنا».الْحَمْدُ للهِ الَّذی وَفَقَّنی لِزیارَتِکَ فِی الْبُقْعَةِ الَّتی قُلْتَ فِی حَقِّها: «هِیَ وَ اللهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ، مَنْ زَارَنی فی تِلْکَ الْبُقْعَةِ کَانَ کَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ کَتَبَ اللهُ لَهُ ثَوَابَ ألْفِ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ ألْفِ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ، وَ کُنْتُ أنَا وَ آبائی شُفَعَائَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ»، فَکُنْ شَفِیعی بِآبائِکَ الطّاهِرینَ وَ أوْلادِکَ الْمُنْتَجَبینَ.مَوْلایَ، أنْتَ الَّذی لا یَزُورُکَ الّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشّیعَةِ، فَبِحَقِّکَ وَ بِحَقِّ شیعَتِکَ نَسْئَلُ اللهَ أنْ تَشْفَعَنِی وَ نَسْئَلُ اللهَ أنْ یَحْشُرَنِی مَعَ شِیعَتِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنَ الرَّحْمَةِ مَعَکُمْ أهْلَ الْبَیْتِ.مَعَکُمْ مَعَکُمْ، لا مَعَ غَیْرِکُمْ، بَرِئْتُ إلَی اللهِ مِنْ أعْدَائِکُمْ، وَ تَقَرَّبْتُ بِاللهِ إلَیْکُمْ، إنّی مُؤْمِنٌ بِإیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنتَظِرٌ لأمرِکُمْ، مُتَرَقِّبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، عَارِفٌ بِعِظَمِ شَأنِکُمْ، عَالِمٌ بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَکُمْ، مُوَالٍ لَکُمْ وَ لِأوْلِیائِکُمْ، مُبْغِضٌ لِأعْدَائِکُمْ، عَائِذٌ بِکُمْ لَائِذٌ بِقُبُورِکُمْ.اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ، وَ الوَصِیِّ وَ الْبَتُولِ وَ السِّبْطَیْنِ وَ السَّجَّادِ وَ الْبَاقِرِ وَ الصَّادِقِ وَ الْکاظِمِ وَ الرِّضا وَ التَّقِیِّ وَ النَّقِیِّ وَ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْمَهْدِیِّ صَاحِبِ الزَّمانِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیْهِمْ أجْمَعینَ.اللّهُمَّ إنَّ هَؤُلاءِ أئِمَّتُنا و سَادَتُنَا وَ قَادَتُنَا وَ رُعَاتُنَا.اللّهُمَّ وَفِّقْنَا لِطَاعَتِهِمْ وَ ارْزُقْنَا شَفَاعَتَهُمْ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهُمْ وَ اجْعَلْنَا مِنْ خِیارِ مَوَالیهِمْ، بِرَحْمَتِکَ یَا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
|
- جزئیات
- آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زِ گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده لایقِ وصلِ تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کَهرُباست شوق و سبک خیزی کاهم بده تا که زِ عشق تو گدازم چو شمع گرمی جانسوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین مَنند بی کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی جمله حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
|
- جزئیات
- هفتاد روز درِ حرم مطهر امام رضا علیه السلام بسته بود-فقط یک در که مخصوص خدام بود ما از آنجا رفت و آمد میکردیم-یک شب یکی از رفقایی که مسئول امنیت هستند آمد گفت حاجی عجله داری گفتم نه/گفت شیفت قبلی که اینجا بودم اطلاع دادند که چند خانم دارند به سمت در میایند و من یک لحظه ترسیدم گفتم شاید اتفاق و خبری است /دویدم دیدم نه چند خانم عادی هستند گریه میکنند و به سرعت می آیند به سمت درِ ورودی و ما دویدیم و جلوی آنها را گرفتیم /گفتند میخواهیم برویم داخل , گفتیم نمیشود حرم بسته است و هرچه میگفتیم انگار نمیشنیدند و گریه میکردند و تمام همکاران بخش نگهبانی را جمع کرده بودند دور خود با صدای گریه هایشان/نگاه کردم در بغل یکی از این خانم ها یک بچه ی 6 ماهه بود که سرش از پشت آویزان بود به انها گفتیم آرام باشند آن مادر گفت این بچه که بغل من است از روزی که دنیا امده بیمارستان بود یک بار بغلش نکرده ام شیر به او بدهم بچه مریض بوده از روز اول با دستگاه زنده بوده است شیر را میدوشیدیم و به او میدادند/امروز دکتر او را جواب کرده است گفته بچه ات را ببر من هم پناهی جز امام رضا علیه السلام ندارم..گفتیم نمیشود بروی... در همین بگو مگو ها بودیم یکی از خدام کفشداری رسید گفت بچه را بدهید من ببرم داخل یک سلام بدهم برگردم گناه داره تا اینجا اومده نا امید برگرده ,خادم بچه را بغل کرد و کلا حدود 8 دقیقه طول کشید /بچه را که خادم برد ,مادر بیقرار شد میگفت کی برمیگردد؟مدام راه میرفت... پسرم از نفس افتاد به دادم برسید---داد از این همه بیداد به دادم برسید/ تشنه ام شیر ندارم چه کنم حیرانم---باید آخر چه به او داد , به دادم برسید/ بوی آب و دل بی تاب و سپاهی بیرحم---طفلی و این همه جلاد به دادم برسید/ آب دامی است که دلبندِ مرا سید کند---وای از حیله ی صیاد به دادم برسید/ با پدر رفت ,ندانم چه شده است که از میدان--- شاه پیغام فرستاد به دادم برسید/ بار الها چه بلایی سرش آمد که حسین---میزند این همه فریاد به دادم برسید/ بعد از حدود هشت دقیقه خادم برگشت بچه را داد بغل مادر تا بچه را گرفت مادر نشست , بچه صورتش را برگرداند طرف مادر بر بچه را زیر چادر,دیدم اشکهای مادر میریزد ,گفتم چه شده؟گفت بعد از شش ماه دارد شیر میخورد...یا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) دخیلک یا سیدی اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ بحقِ محمدٍ و آله الطاهرین
|
- جزئیات
- حسِ خوب عاشقی و اشک و گریه های منی زائر حرم تو ام، تو امام رضای منی با تو زندگی میکنم زندگیم حرم تو اِ کربلا اگه که میرم بخدا کرم تو اِ سلطان همه کس منی، تو نفس منی امام رضا یک عمره خاک قدمتم، سگِ حرمتم امام رضا السلطان السلطان السلطان السلطان
|
- جزئیات
- هوای بارون دارم هوای حرم یه قلب مجنون دارم برای حرم دوباره یادم افتاد شبای حرم آی زائری که با اشک رَوون رفتی سلام ما رو برسون منم از اینجا می خونم برات با زائرای آذری زبون قوربان اولوم او آدوا ای شاه خراسان آقا سنه قوربان بیچاره گلیب محضریو حضرت سلطان آقا سنه قوربان کربُبَلای ایران مشهدته رضا جان قبله ی ماه و خورشید گنبدته رضا جان یا علی موسی الرضا دلم شبیه آهو تو دام توئه لبم همیشه گرم سلام توئه عادتکم احسان مرام توئه نقاره خونت وقتی میزنه حس قشنگی آدم می گیره دست خودم نیست تو رواق تو اذون که میگن گریه م می گیره رخصت بده صحنو بزنم با مژه جارو یا ضامن آهو اصلا اومدم که بزنم پیش تو زانو یا ضامن آهو هرکسی زائرت شد میدونه که در امانه آب حیات که میگن شربت زعفرانه کربُبَلای ایران مشهدته رضا جان قبله ی ماه و خورشید گنبدته رضا جان یا علی موسی الرضا
|
- جزئیات
- ای مهربون ترین امام من تویی سجیتکم الکرم یه فکری کن به حال زائری که ملجاء و پناهشه حرم غم تو در سرشت منِ یه گوشه ی صحنت بهشته منِ چه حاجتایی که روا شد و چقدر مریض ازت شفا گرفت یکی که خورده بود زمین میگفت که دستم و امام رضا گرفت نگاهی کن خلیلِ دلم به پنجره فولاد دخیله دلم دخیله دلم
|
|
|
- جزئیات
- مداحی ولادت امام رضا (ع) هیئت معظم کربلا کرمان
|