|
|
|
|
- جزئیات
- اعتراف دیگر از مفتی سرشناس اهل تسنن شیخ کبیسی
|
|
|
- جزئیات
- بانو ملیکا - روایت شهدخت بیزانسی از اعماق تاریخ باستان صلیبها فرو افتادند، ستونها شکستند، و امپراتوری که روزی عظمتش را بیزوال میپنداشت، در برابر نیرویی فراتر از تصور به لرزه درآمد. در دل این آشفتگی، سرنوشتی در سکوت رقم خورد؛ سرنوشتی که قرنها بعد، به حقیقتی انکارناپذیر بدل شد. بانو نرجس خاتون، شاهدختی از تبار قیصر، در میان زلزلهای که همهچیز را ویران کرد، مسیری تازه یافت—راهی که او را از دربار روم به قلب تاریخ شیعه رساند. و اینگونه، تقدیری که آسمان آن را نوشته بود، بر زمین جاری شد...
|
- جزئیات
- در دل دوران غیبت صغری، زمانی که دیدن حجت خدا یک آرزوی دستنیافتنی بود، تاجری به نام "ابوالحسن ضراب اصفهانی" به امید یک نگاه، راهی مکه شد. او در خانهای قدیمی و مرموز ساکن شد که توسط یک پیرزن اسرارآمیز اداره میشد؛ پیرزنی که کلید بزرگترین راز زندگی او بود... اما داستان از شبی شروع شد که ابوالحسن، مردی نورانی را دید که بدون باز کردن در، وارد حیاط خانه میشد! این مرد که بود؟ چطور از در بسته عبور کرده بود؟ و آن پیرزن چه رازی را درباره او و شرکای تجاری ابوالحسن میدانست که هیچکس از آن خبر نداشت؟! در این ویدیوی شگفتانگیز، روایت تکاندهنده و واقعی تشرف ابوالحسن ضراب اصفهانی و مواجهه او با یکی از معجزات تاریخ را تماشا کنید. داستانی که باور شما را به چالش میکشد
|
|
|
- جزئیات
- پیامبر صلی الله علیه وآله و سلّم:إِنَّ اللهَ فَتَحَ هَذَا الدّيْن بِعَلِيّ، وَ إِذَا قُتِلَ فَسَدَ الدّيْنُ وَلاَ يُصْلِحَهُ إِلاَّ الْمَهَدِيُّ . به درستی که خداوند این دین را به دستان امیرالمومنین علی علیهالسلام پیروز کرد و هنگامی که او شهید شود دین خراب خواهد شد و دیگر اصلاح نخواهد شد، مگر به دستان حضرت مهدی علیهالسلام. إحقاق الحق و إزهاق الباطل ج 29 ص 279
|
- جزئیات
- اکثریت بر می گردند.... امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: به زودی شُبههای شما را فرا میگیرد، پس شما بدون راهنما و امامی هدایت کننده باقی خواهید ماند و نجات پیدا نمیکند مگر کسی که بوسیله دعای غریق خدا را بخواند يا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ. كمال الدين ج۲ ص۳۵۱ مهج الدعوات ج۱ ص۳۳۲
|
- جزئیات
- امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سنه ی 255 هجری قمری دنیا را به قدوم خویش منور فرمودند، یکی از شبهه های مطرح شده ی معاندین دین این است که بیش از هزار سال است شیعیان دعا و توقع ظهور امام عصر علیه السلام را دارند و ایشان نیامده اند، پس این مطالب از ریشه دروغ است. بیش از شش هزار روایت داریم که اکثرا از اهل تسنن است ، و ولادت امام عصر و ظهور ایشان را تایید می کند و از حد تواتر بسیار فراتر رفته است. (مضافا بر اینکه ادله فراوان در کتب مختلف ذکر شده است بر طول عمر امام عصر علیه السلام ، از جمله این کتابها: «معرفت امام زمان» نوشته ابراهیم شفیعی سروستانی / «طول عمر امام زمان از دیدگاه علوم و ادیان» نوشته علیاکبر مهدیپور)
|
- جزئیات
- هیچوقت رفتن به زیارت کربلا به این آسانی نبوده است، شکنجه و زندان و قتل داشته در دوره های مختلف تاریخی ، بسته شدن راه داشته است، زمانی برای ما آرزوی دور و دراز و دست نیافتنی بود، الان الحمدلله سهل الوصول شده است؛ ان شاء اللّه روزی میرسد که زیارت اربعین را همراه امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف می رویم ، قرآن می فرماید: إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا (آیه 6 سوره معراج) شکی نباید کرد که آن روز نزدیک است...
|
- جزئیات
- آیا مشاهده امام عصر عجل الله تعالی فرجه امکان دارد ؟ رؤیت چطور ؟ تفاوت مشاهده و رؤيت
|
|
|
- جزئیات
- استجابت دعا 40 شرط دارد که قطعا در من نیست. اما وقتی امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف را دعا کنیم همینقدر که ایشان خوشحال می شود و ما را دعا میکند برای ما کافی است ، و قطعا دعای ایشان در حق ما مستجاب است. فرازی از دعای عهد بیان توحید است، فرازی دعا به خودمان، فرازی دعا برای امام عصر علیه السلام ، فرازی دعا برای تمام عالم است. بشریت در لجن زاری از کفر و شرک و فساد و... است و نجات از اینها به ظهور امام زمان عجل الله علیه السلام است؛ طبق احادیث صحیح اعمال ما به امام زمانمان عرضه می شود، وقتی ایشان ببینند هر روز با ایشان تجدید عهد و پیمان کرده ای و ایشان را دعا کرده ای. در یکی از تشرفات حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:شیعیان ما به اندازه ی یک لیوان آب به یاد و دنبال ما نیستند. در قنوت نماز ، در سجده آخر نماز ، بعد از نماز امام زمانت را دعا کن ، رابطه داشته باش با اما زمانت " رابطوا"
|
- جزئیات
- شخصی میگوید به مکه رفتم، دو دختربچه دیدم، اینها در گوشهای نشسته بودند و در حالِ مناجات کردن بودند، ضمناً به حقِ آقایی قسم میدهد که عادل است و قضاوتِ خوب میکند، به خودم گفتم شاه الآن که بنیامیّه هستند و به اینها نمیآید که اینطور باشند، اگر راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میگویند چطور جرأت میکنند بگویند؟ رفتم و از او پرسیدم: چه کسی را میگویی؟ گفت: «ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»[20]، پرسیدم کدام امیرالمؤمنین؟ گفت: اصلاً امیرالمؤمنینی که غیر از علی بن ابیطالب نداریم! من لذّت بردم و گفتم: مگر شما حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را میشناسید؟ گفتند: بله! پدرِ ما شهید صفین است، ما مریض شدم، روزی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه آمدند و دستی بر سر ما کشیدند و دعا کردند و خوب شدیم و بر سرِ سفرهی ایشان بودیم. به آنها گفتم: آیا میگذارید من از این به بعد تکفّل شما را برعهده بگیرم؟ آنها گفتند: نه! «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْيَوْمَ فِي عِيَالِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ» ما بر سرِ سفرهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستیم. ------------- الأربعون حديثا (للرازي)، صفحه 75
|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- بیش تر علمای شیعه بر آناند که توقیعات امام زمان علیهالسّلام منحصر به عصر غیبت صغری و نایبان خاص است. با این حال، برخی نیز معتقدند که امام علیهالسّلام در عصر غیبت کبری نیز نامههایی به بزرگان شیعه نوشته است. طبرسی - از علمای قرن ۶ ق. - دو نامه از آن حضرت به شیخ مفید را ذکر کرده است. این نامهها را شخص معتمدی به شیخ مفید رسانیده است؛ ولی نام او در روایت نیامده است. برخی محققان این نامهها را در شمار توقیعات امام زمان علیهالسّلام آوردهاند. منابع: امام زمان و شیخ مفید، سید جعفر رفیعی / فقهای نامدار شیعه، ص64-70 / نامداران راحل، ص31-36 / ریاض العلما، ج5، ص177 / احتجاج، ج2، ص603 و 597 / بحارالانوار، ج 3، ص 175. مقالات مرتبط شيخ مفيد (رحمة الله عليه) توقیعی از ناحیه مقدسه حضرت امام زمان علیه السلام بافتخار شیخ مفید رضوان الله تعالی صادر گشت عنایات امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به مردم یاد ما از امام عصر(علیه السلام)، یاد او از ماست توقیعی در جواب سؤالات اسحاق بن یعقوب
|
- جزئیات
- یکی از موارد استجابت دعا اضطرار است ،اگر با این حال برای فرج حضرت صاحب الزمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنیم قطعا مستجاب میشود... علامه مجلسی در ج ۹۱ بحار می گوید که من در یکی از تألیفات اصحابمان این خبر را یافتم که با اسناد خود از ابو الوفاء شیرازی روایت کرده بود که او گفت من در کرمان در دست ابن الیاس اسیر بودم در غل و زنجیر. خبر دار شدم که او میخواهد مرا به دار بیاویزد. شفاعت جستم به نزد خدا، به زین العابدین، علی بن الحسين عليها السلام. پس چشمانم سنگین شد و در خواب پیامبر خدا، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سلم، را دیدم که میفرمود:(نقل به مضمون) به من و دخترم و دو پسرم در چیزی از امور دنیا متوسل نشو. بلکه برای آخرت و آنچه از فضل خدا در آخرت امید داری (به ما توسل کن). اما برادرم ابیالحسن، او انتقام تو را از کسی که به تو ظلم کرده خواهد گرفت. گفتم ای رسول خدا، مگر نه این بود که فاطمه (علیها السلام) مورد ظلم قرار گرفت و او (یعنی امیر المؤمنین) صبر کرد؟ حق خودش را هم از ارث شما غصب کردند و باز صبر کرد؟ او چگونه انتقام مرا از کسی که به من ظلم کرده میگیرد؟ آن حضرت فرمود:آن قضیه به خاطر عهدی بود که من از او گرفتم و او را به آن امر کردم. و او هم چارهای نیافت جز اینکه به آن عهد عمل کند. حق آن عهد را هم ادا کرد. اما الان وای بر کسی که به دوست او (یا کسی که تحت ولایت اوست) تعرض کند. سپس حضرت بیان کردند که به هر یک از باقی ائمه برای چه امری توسل کن :وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ ،فَلِلنَّجَاةِ مِنَ اَلسَّلاَطِينِ وَ مِنْ مَفْسَدَةِ اَلشَّيَاطِينِ،وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَلِلْآخِرَةِ، وَ أَمَّا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ فَالْتَمِسْ بِهِ اَلْعَافِيَةَ ، وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ، فَلِلنَّجَاةِ فِي اَلْأَسْفَارِ فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ ،وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ،فَاسْتَنْزِلْ بِهِ اَلرِّزْقَ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى ، وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، فَلِقَضَاءِ اَلنَّوَافِلِ وَ بِرِّ اَلْإِخْوَانِ ، وَ أَمَّا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ، فَلِلْآخِرَةِ(علیهم السلام) تا این که به امام زمان (علیه السلام)رسیدند...وَ هُوَ كَهْفٌ وَ غِيَاثٌ لِمَنِ اِسْتَغَاثَ بِهِ... اما حجة (یعنی امام عصر) پس هرگاه شمشیر به مذبحات رسید—و با دست به گلوی خود اشاره کرد—پس به او استغاثه کن که او به فریاد تو میرسد. و او کهف (پناهگاه) و غیاث (فریادرس) است برای آن که به او استغاثه کند. ابو الوفاء میگوید من گفتم: يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ أَنَا مُسْتَغِيثٌ بِكَ ،که ناگهان شخصی از آسمان پایین آمد در حالی که سوار بر اسبی بود و در دستش نیزهای. گفتم مولای من! کفایت کن شر کسی را که مرا می آزارد؛ فرمود: کفایت کردم. همانا از خدای عزوجل درخواست کردم و او دعای مرا اجابت کرد. صبح که شد ابن الیاس مرا خواست، بندهای مرا گشود و مرا خلعتی پوشاند و گفت :به که استغاثه کردی؟ گفتم به آن که غیاث المستغیثین است تا اینکه از پروردگارش خواست و حمد برای پروردگار عالمیان است. -------------- دعوات راوندی .. 191، ح 530. بحار الانوار: ج 91، ص 35، و ج 99، ص 249، ح 10.
|