|
|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- فردی اعرابی وارد مدینه شد و به مسجد آمد تا مگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سیم و زری بگیرد. هنگامی وارد شد که رسول اکرم در میان اصحاب و یاران خود بود. حاجت خویش را اظهار کرد و عطائی خواست. رسول اکرم چیزی به او داد، ولی او قانع نشد و آن را کم شمرد، بعلاوه سخن درشت و ناهمواری بر زبان آورد و نسبت به رسول خدا جسارت کرد.(در بعضی نقلها :عبای مبارک آن حضرت را گرفت و محکم کشید به طوری که لب آن عبا گردن حضرت را خراشید-ستارگان درخشان، ج 1، ص 26) اصحاب و یاران سخت در خشم شدند و چیزی نمانده بود که آزاری به او برسانند، ولی رسول خدا مانع شد. رسول اکرم بعدا اعرابی را با خود به خانه برد و مقداری دیگر به او کمک کرد. ضمنا اعرابی از نزدیک مشاهده کرد که وضع رسول اکرم به وضع رؤسا و حکامی که تاکنون دیده شباهت ندارد و زر و خواسته ای در آنجا جمع نشده. اعرابی اظهار رضایت کرد و کلمه ای تشکر آمیز بر زبان راند. در این وقت رسول اکرم به او فرمود: «تو دیروز سخن درشت و ناهمواری بر زبان راندی که موجب خشم اصحاب و یاران من شد. من می ترسم از ناحیه آنها به تو گزندی برسد. ولی اکنون در حضور من این جمله تشکر آمیز را گفتی. آیا ممکن است همین جمله را در حضور جمعیت بگویی تا خشم و ناراحتی که آنان نسبت به تو دارند از بین برود؟» اعرابی گفت: «مانعی ندارد»-روز دیگر اعرابی به مسجد آمد، در حالی که همه جمع بودند. رسول اکرم رو به جمعیت کرد و فرمود: «این مرد اظهار می دارد که از ما راضی شده، آیا چنین است؟» اعرابی گفت: «چنین است» و همان جمله تشکر آمیز که در خلوت گفته بود تکرار کرد. اصحاب و یاران رسول خدا خندیدند. در این هنگام رسول خدا رو به جمعیت کرد و فرمود: «مَثَل من و این گونه افراد، مثل همان مردی است که شترش رمیده بود و فرار می کرد، مردم به خیال اینکه به صاحب شتر کمک بدهند فریاد کردند و به دنبال شتر دویدند. آن شتر بیشتر رم کرد و فراری تر شد. صاحب شتر مردم را بانگ زد و گفت خواهش می کنم کسی به شتر من کاری نداشته باشد، من خودم بهتر می دانم که از چه راه شتر خویش را رام کنم. «همینکه مردم را از تعقیب باز داشت، رفت و یک مشت علف برداشت و آرام آرام از جلو شتر بیرون آمد. بدون آنکه نعره ای بزند و فریادی بکشد و بدود، تدریجا در حالی که علف را نشان می داد جلو آمد. بعد با کمال سهولت مهار شتر خویش را در دست گرفت و روان شد. - «اگر دیروز من شما را آزاد گذاشته بودم حتما این اعرابی بدبخت به دست شما کشته شده بود - و در چه حال بدی کشته شده بود، در حال کفر و بت پرستی - ولی مانع دخالت شما شدم و خودم با نرمی و ملایمت او را رام کردم.»(کحل البصر، صفحه 70)
|
|
|
- جزئیات
- ...وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ...و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا [مصلحت شما را در همه امور] می داند و شما نمی دانید. (آیه 216 سوره بقر)
|
- جزئیات
- معصیت و گناه یعنی جنگ انسان ناچیز با یک قدرت کل ، جنگ فقیر با یک غنی از هر نظر ، آن هم آن فقیر با امکاناتی محدود به جنگ آن غنی میرود که همان امکانات را هم آن غنی به او داده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: ای بندگان خدا شما همانند بیمارانید و خداوند مانند طبیب مصلحت مریض در این است که به دستورات طبیب عمل نماید نه آن که به چیزی که خود می پسندد اظهار تمایل کند پس تسلیم اوامر و دستورات الهی شوید تا به گروه نجات یافتگان بپیوندید و به خیر و سعادت دست بیابید.(مجموعه ورام جلد 2 صفحه 117)
|
- جزئیات
- عن مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام: أَفْضَلُ اَلْعِبَادِةِ اَلصَّبْرُ وَ اَلصَّمْتُ وَ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ. (تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 201 ) قال الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :انتظارُ الفَرَجِ مِن أعظمِ الفَرَجِ / امام زين العابدين عليه السلام :انتظار فرج، خود بزرگترين فرج است. [بحار الأنوار : 52 / 122 / 4 .]
|
- جزئیات
- روایت است که امام سجاد علیهالسلام به فرزندانش میفرمود: «از دروغ، کوچک و بزرگ آن چه جدی و چه شوخی پرهیز کنید؛ زیرا هنگامی که مردی در امور کوچک دروغ بگوید، بر دروغهای بزرگ نیز جرأت پیدا میکند. آیا نمیدانید که پیامبر خدا(ص) فرمود: بندهای همواره راست میگوید تا آنکه خداوند او را صدّیق بنویسد و بندهای همواره دروغ میگوید تا آنکه خداوند او را کذّاب مینویسد.» (الکافی ۲: ۳۳۸)
|
- جزئیات
- نگویید چون محیط بد بود من هم بد شدم!
|
- جزئیات
- از امام صادق علیه السلام روایت شده است که به همراه داشتن این آیات بر روی کاغذ در ابطال سحر و جادو و دفع شیاطین و اجنه موثر است. ان شالله... سوره مبارکه یونس آیه ۸۱ و ۸۲ سوره مبارکه نازعات، آیات ۲۷ تا ۳۲ سوره مبارکه اعراف، آیات ۱۱۸ تا ۱۲۲ هَذِهِ اَلْعُوذَةُ اَلَّتِي أَمْلاَهَا عَلَيْنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَذْكُرُ أَنَّهَا وِرَاثَةٌ، وَ أَنَّهَا تُبْطِلُ اَلسِّحْرَ، تُكْتَبُ عَلَى رَقٍّ وَ تُعَلَّقُ عَلَى اَلْمَسْحُورِ: قٰالَ مُوسىٰ مٰا جِئْتُمْ بِهِ اَلسِّحْرُ إِنَّ اَللّٰهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُصْلِحُ عَمَلَ اَلْمُفْسِدِينَ `وَ يُحِقُّ اَللّٰهُ اَلْحَقَّ بِكَلِمٰاتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ اَلسَّمٰاءُ بَنٰاهٰا `رَفَعَ سَمْكَهٰا فَسَوّٰاهٰا اَلْآيَاتِ فَوَقَعَ اَلْحَقُّ وَ بَطَلَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ `فَغُلِبُوا هُنٰالِكَ وَ اِنْقَلَبُوا صٰاغِرِينَ `وَ أُلْقِيَ اَلسَّحَرَةُ سٰاجِدِينَ `قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ `رَبِّ مُوسىٰ وَ هٰارُونَ . طب الأئمة علیهم السلام ج۱ ص۱۱۵
|
|
|
- جزئیات
- عنه عليه السلام : شابٌّ سَخِيٌّ مُرَهَّقٌ في الذُّنوبِ أحَبُّ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ مِن شَيخٍ عابِدٍ بَخيلٍ .[بحار الأنوار : 73/307/34.] امام صادق عليه السلام : جوانِ بخشنده آلوده به گناهان، نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از پير مردِ عابد خسيس است . ---------- عنه عليه السلام : السَّخِيُّ الكريمُ الذي يُنفِقُ مالَهُ في حَقٍّ .[بحار الأنوار : 71/353/11 .] امام صادق عليه السلام : سخاوتمندِ كريم كسى است كه اموال خود را به حق خرج كند .
|
|
|
- جزئیات
- در حالات مرحوم میرزای قمی آمده که روزی چند نفر از جوانان قم، از روی جوانی با هم شرط بستند که میرزا را عصبانی کنند. پس نیمه شب به در خانه ی میرزا رفته و او را از خواب بیدار کردند تا مسئله ای بپرسند. اما موقع طرح سؤال گفتند که فراموش کرده اند. این اتفاق چند مرتبه تکرار شد اما میرزا هر بار با حلم و بردباری با آنها رفتار می کردند. در نهایت سؤالی توهین آمیز در مورد نجاست انسان از او پرسیدند اما میرزا با صبر و حوصله به آنها پاسخ داد. در نهایت دست او را بوسیدند و عذر خواستند.
|
- جزئیات
- قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: الأناةُ في كُلِّ شَيءٍ خَيرٌ إلاّ في ثَلاثٍ : إذا صِيحَ في خَيلِ اللّه ِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَشخَصُ، و إذا نُودِيَ للصَّلاةِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَخرُجُ، و إذا كانَتِ الجَنازَةُ فعَجِّلوا بِها، ثُمّ الأناةُ بَعدُ خَيرٌ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درنگ در هر كارى خوب است، مگر در سه جا: هرگاه براى جهاد در راه خدا فراخوان شود، نخستين كسى باشيد كه بيرون مى آيد. هرگاه بانگ نماز بلند شد، نخستين كسى باشيد كه از خانه خارج مى شود. و هرگاه تشييع جنازه اى باشد، به سوى آن بشتابيد. از اين سه كار كه گذشت، در هر كارى درنگ نيكوست. --------------------------- كنز العمّال : 5832
|
- جزئیات
- حکمت 419 امیرالمؤمنین علی علیه السلام
|
|
|
- جزئیات
- رد مظالم: اگر به کسی بدهکار هستیم یا دِینی داریم ولی آدرسی از او یا ورثه ی او نداریم و در واقع دسترسی به او نداریم , باید به نیت آن شخص پولی به فقیر بدهیم ؛ البته اجازه ای از حاکم شرع و مجتهد میخواهد؛ مدرسه و مسجد سازی در اینجا ملاک نیست و حتما باید به فقیر پرداخت کرد ؛ کسی که زندگی او نمی چرخد البته این فقیر نباید پدر مادر و اولاد و واجب النفقه ی ما باشد ؛البته خوشاوندان دیگر برادر و خواهر و مانند آن ایرادی ندارد و بلکه مقدم هستند
|