|
|
- جزئیات
- اومدم تنهای تنها، من همون تنهاترینم اومدم تو این غریبی، زیر سایه تون بشینم اومده دوباره اون که بی قرار و سربه زیرِ همه ی حاجتش اینه پای پرچمت بمیره اومدم با آه و گریه، این قشنگ ترین سلامِ همه ی دار و ندارم، اشک روی گونه هامِ از خودم گلایه دارم، من و از خودم جدا کن روم سیاهِ، یابن الزهراء تو برای من دعا کن یابن الزهراء، یابن الزهراء نکنه تو التهاب رو سیاهی ها بمونم امشبم بگذرِ و من از رفیقام جا بمونم دل من هواتو کرده، من هوام و از تو می خوام اومدم بگم که امسال، کربلام و از تو می خوام
|
- جزئیات
- ماه از راه رسیده است و همه مشتریاند ؛ چشم و ابروی تو همواره پِی دلبری است از سماوات ملائک خبری آوردند ؛ گوییا منتظر بعثت پیغمبری اند قدسیان ملکوت آمده اند از بالا ؛ همه در بیت امام حسن عسکری اند سامرا چشمه ی نور است شب میلاد است ؛ ساقیا آمدن عید مبارک بادت چشم افلاک به سویت نظر انداخته است ؛ باد را زلف تو در دردسر انداخته است عنبرو عودو گلابو گلو مشک خُتنی ؛ عطر نرگس همه را از اثر انداخته است تیغِ ابرویت از آن دم که برافراشته شد ؛ عالمی پیش نگاهت سپر انداخته است عبد در بندِ تو کِی میل رهایی دارد ؛ مطرب عشق عجب سوزو نوایی دارد آه ای کاش که هر صبح نسیم سحری ؛ از تو ای دوست به دستم برساند خبری یاد من باش که یک عمر سر راه توام ؛ هر زمان میگذری از سر هر رهگذری وای بر من که تورا دیدم و نشناخته ام ؛ دور تر از همه وُ از همه نزدیکتری دست مارا به در خیمه ی سبزت برسان ؛ شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان نیست جز کوی تو دل سوختگان را وطنی ؛ غیر نام تو ندارم سر سوزن سخنی دل سپردیم به تو گرچه ندیدیم تو را ؛ مرجع عاشقی ماست اویس قرنی آری آن روز که جان از تن من خواهد رفت ؛ تو می آیی به تماشا وُ عجب آمدنی از پس ابر جمال تو عیان خواهد شد ؛ نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد ما کجا دیدن روی تو کجا مهدی جان ؛ ندبه کردیم ولی صبح و مساء مهدی جان جان زهرا دل ما را به نگاهی خوش کن ؛ منت دست تو روی سر ما مهدی جان وارث درد علی شاهد غمهای حسن ؛ بی قرار غم گودال بیا مهدی جان دارد از خانه ی خورشید کسی می آید ؛ مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید علیهم السلام
|
|
|
|
- جزئیات
- آقام میاد انشالله تیکه میزنه به خونه ی خدا اون دوتا نامرد و از تو خاک در میاره بی هوا زدی؟نامرد کسی تو گوش زن میزنه؟ یه کاری کردی مادرم از بابام رو گرفت... یه کاری کردی شب غسل هنوز خون میرفت... (پس زمینه صدای دعای علی فانی) اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
|
- جزئیات
- حالا خبر علی شده و مبتدا علی هم ابتدا علی شده هم انتها علی حق گفت در ادامهی «یا ایّها الرسول» باشد ولیّ امر پس از مصطفی علی بعد از خدا رسول خدا و پس از رسول مولا علی زعیم علی مقتدا علی سلطان علی امیر علی پادشه علی فرمانروای مقتدر «لا فتی» علی نخبه حریف قافلهی اشقیا علی قطب شریف قاطبه ی اتقیا علی مردم به سوی خیمهی او میروند تا محکم کنند رشتهی پیوند با علی این خیمهی علی است که هر گوشهاش پر از «بخّاً بخّا علی» شد و «یا حبّذا علی» ورد زبان خلق به روز غدیر خم «یا مصطفی محمّد و یا مرتضی علی» مردم خوشا به حال شما چون برایتان هم رهنما علی شد و هم رهگشا علی مردم خوشا به حال شما چون نموده است «سوءالقضا» به معجزه «حُسن القضا» علی مردم خوشا به حال شما چون به بذل فضل بر مشکلاتتان شده مشکل گشا علی مردم خوشا به حال شما چون نشسته است بر مسند شفاعت روز جزا علی مردم خوشا به حال شما چون که گشته است در کشور شریعت فرمانروا علی آنقدر لایق است که قبل از غدیر خم شد شهره بین خلق به شاه ولا علی آنقدر لایق است که بر خیل مومنین حجّت تمام کرده بر این مدّعا علی آنقدر لایق است که با خود نگفتهاند -حتّی معاندانش- آخر چرا علی؟ خیرالأنام میوه ی عمرش بدو سپرد اینگونه گشت محرم خیرالنساء تا «پارهی تنش» به علی داد مصطفی گفت آشکار : جان تو و جان ما علی ای آیه آیه سوره ی قرآن به نام تو «یوسف» علی «خلیل» علی «انبیا» علی حیدر , ابوتراب , اسدالله , ایلیا , صفدر , ابالحسن چه بگویم چه ها علی قربان نام پاک و بلندت که دور باد نامت ز بغض و کینه و کذب و ریا نام تو شهر شهر جهان را گرفته است ای شُهره و شهیر در این روزها علی در سعده و قطیف علی در عدن علی در رقه و منامه و سامرا علی رودی ز خون شده است و به راه اوفتاده است تا توس رفته نام تو از کربلا علی علیهم السلام
|
- جزئیات
- مرا ببر به همان روز ها که میدانی همان ضریح همان بوسه ها پنهانی بپیچ نسخه ممنوعه را که بی تابم علاج نیست مرا غیر بوسه درمانی بی تو بپوسم در این قرنطینه مرا قصاص نکن رحم کن به زندانی چقدر فاصله انداخت بینمان تردید یقین کفر می ارزد به این مسلمانی قبول رابطه ما همیشه یکطرفه قبول حق من است این فراق طولانی چه شد که گم شدمو یار نیمه راه شدم چه شد که قید غمت را زدم به آسانی شب وصال که آمد بگیر جان از من که صبح عید ثواب است ذبح قربانی
|
- جزئیات
- گنهکارم گنهکارم پریشانم پشیمانم تو می دانی نه سر مانده نه سامانم پشیمانم قبول است این که بد کردم خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم بیابانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از اینکه پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه , نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم , پشیمانم پشیمانم پشیمانم به خاطر خواهیم یا رب گناهم را ببخش امشب که من عمری شاه غلام عطشانم پشیمانم گریز روضه جان سوز و سکینه با خودش می گفت از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم علیهم السلام
|
- جزئیات
- اومدم یه کم باهات حرف بزنم سبک بشم با زبون مناجات حرف بزنم سبک بشم آخه کی شبیه تو به حرف من گوش میکنه کی گذشته های تلخم رو فراموش میکنه آره یادم نمیره منو تو خلوت می دیدی چشاتو بستی و پرده رو گناهام کشیدی نوبتیم که باشه شب امام رضا شده شب امید دلِ همه گنه کارها شده آقایی که قول داده سه جا به دادم برسه تو سرازیری قبرم یه نگاه کنه بسه یا امام رضا دلم یه دنیا تنگ شده برات کاشکی دعوتم می کردی دوباره پایین پات قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا
|
- جزئیات
- خدا خدا خدا خدا مرا مکن ز خود جدا ببین دوباره آمدم به گریه های بیصدا مرا ببین چه بی رمق رسیده ام , آه مرا ببین که از خودم بریده ام , آه اغثنی یا رب اغثنی یا رب ببین که زار و خسته ام چه توبه ها شکسته ام اگر چه دست خالی ام امید بر تو بسته ام به خوبی ات , بد مرا , بیا بدل کن شکسته ام , بریده ام , مرا بغل کن اله العاصین اله العاصین
|
- جزئیات
- من اومدم بگم فقط که یه جوری شرمندم ازت که چیزی برا گفتن ندارم ردم کنی تمومه کارم فقط بذار به حالم زارم یکم ببارم می بینی بی تو کم آوردم هر جا پیشم تو بودی بُردم تو این شلوغیا خودم رو به تو سپردم کاش کی کمک کنی که نیمه جونم کاش همیشه به یاد تو بمونم کاش یه نماز پشت سرت بخونم حال دلم رسید به جایی که انگاری میاد صدایی صدای فاطمه است که داره کنار مشک پاره پاره رو زخم صورت اباالفضل با گریه هاش مرهم می ذاره چه بی قراره فاطمه زخماشو می بنده دشمن به گریه هاش می خنده تیکه های تنش بمیرم به مویی بنده حالا یکی عمود به دست رسیده یکی میگه که دستاشو بریده حرمله باز کمونشو کشیده بمیرم براش...
|
- جزئیات
- اِلهی، لَیْتَ اُمّی لَمْ تَلِدْنی خدای من ای کاش مادرم مرا نمی زایید اِلهی، لَیْتَ السِّباعَ قَسَّمَتْ لَحْمی عَلی اَطْرافِ الْجِبالِ، وَلَمْ اَقُمْ بَیْنَ یَدَیْکَ خدای من ای کاش درندگان ، بدنم را در اطراف کوه ها می دریدند و من اینگونه مقابل تو حاضر نمی شدم اِلهی، لَیْتَنی کُنْتُ طَیْرا فَاَطیرَ فِی الْهَواءِ مِنْ فَرَقِکَ خدای من ای کاش پرنده ای بودم که در هوای فراق تو پر می زدم اِلهی، اَلْوَیْلُ لی، اِنْ کانَ فِی النّارِ مَجْلِسی خدای من وای بر من اگر جایگاهم آتش باشد اِلهی، اَلْوَیْلُ لی، ثُمَّ الْوَیْلُ لی اِنْ کانَ الْحَمیمُ شَرابی خدای من ، وای بر من و باز هم وای بر من اگر آب سوزان جهنم نوشیدنی ام باشد اِلهی، اَلْوَیْلُ لی، ثُمَّ الْوَیْلُ لی اِذا اَنَا قَدِمْتُ اِلَیْکَ وَ اَنْتَ ساخِطٌ عَلَیَّ فَمَن ذا الَّذی یُرْضیکَ عَنّی خدای من ، وای بر من و باز هم وای بر من اگر مقابل تو حاضر شوم در حالی تو که بر من غضبناکی ، پس چه چیزی تو را از من راضی خواهد کرد؟
|
- جزئیات
- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكِیناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْكَ رَاجِیاً لِمَا لَدَیْكَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَى عَلَیْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُكَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَكُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِكَ لا بِیَدِ غَیْرِكَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی.إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ ؛ خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعایم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدایم را بشنو گاهى كه صدایت می كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمایم، همانا به سوى تو گریختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ایستادم، پاداشى را كه نزد توست امیدوارم، آنچه را كه در درون دارم میدانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را میشناسى، كار بازگشت به آخرت و خانه ابدیام بر تو پوشیده نیست، و آنچه كه میخواهم به زبان آرم، و خواهش خویش را بازگو كنم و هم آنچه را كه براى عاقبتم امید دارم، بر تو پنهان نیست، همانا آنچه تقدیر نمودهاى بر من اى آقاى من در آنچه كه تا پایان عمر بر من فرود میآید از نهان و آشكارم جارى شده است، و تنها به دست توست نه به دست غیر تو فزونى و كاستیام و سود و زیانم، خدایا! اگر محرومم كنى پس كیست آن كه به من روزى دهد؟ و اگر خوارم سازى پس كیست آن كه به من یارى رساند.اى خدا به تو پناه می برم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت ,اى خدا اگر من لایق رحمتت نیستم تو لایقى که بر من از فضل و کَرَم بى پایانت جود و بخشش کنى؛
|
- جزئیات
- ما ساده گرفته ایم آمدنت را ما همین به ظاهر شیعیان تو ساده گرفته ایم آمدنت را و همینطور ساده گرفته ایم انتظار آمدنت را و اِلا چرا این همه سرد، چرا این همه ساده؟ تو نرفته ای که بازگردی ، این مائیم که باید برگردیم برگردیم از این همه تغافل و گناه خاموشیم، سکوت میکنیم که نه، لالیـم کران و کورانیم گنگیم که تمسک سکوت طوفانی علی را به خیال خام می بریم سالهاست فریادهامان را با دست خود در گلو خشکاندیم غریب ماندن را هم شاید، راه و رسمی است که باید آموخت اما چرا این همه درد و دریغِ دروغ؟ هنوز طلوع خورشید را ندیدهایم، چرا غروب؟ یابن الحسن ببخش ببخش این تجاهل و تغافل را علیهم السلام
|
|
- جزئیات
- اَمان اَمان... گاهی که قلب اهل زمان سنگ می شود آقا دلم برای شما تنگ می شود ای نبض آرزوی زمانتا ظهور تو چشمم اسیر حسرت آونگ می شود گاهی سری بزن به خیال شکسته ام وقتی که خطِ یاد تو کمرنگ می شود ای ماه با طلوع هلال نگاه تو لبخند و نور و آینه فرهنگ می شود صلح است ارمغان تو ای قنبر غریب هر چند روز آمدنت جنگ می شود
|
- جزئیات
- شاعر این اثر «حسن کاشی» است که غیر از مناقب ائمه اطهار به خصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعری نسرود. خورشید آسمان بیان مرتضی علی است جمشیدِ دار ملک امان مرتضی علی است اصل وجود و مایه جود و جهان جود نور زمین و زین زمان مرتضی علی است شاهی که در قبیله آدم نیافرید همتای او خدای جهان مرتضی علی است قدرش ز قدر صدرنشینان سدره را بر آستان نداد مکان مرتضی علی است ارواح انبیا همه در بارگاه قدس در مدح او گشاده زبان مرتضی علی است
|